|
|
خدایا....
ازدواج مرا بسیار شاد تر کرده است و من عمیقا عاشق همسرم هستم.
هر روز تو رو شکر می کنم به خاطر این نعمت... آره نعمت نه رحمت...
چون انسان ها بدون نعمت پوچ اند, آره منم بدون این نعمت زیبای تو پوچم...
پس با افتخار و ازصمیم قلبم می گویم که زیباترین نعمت خدا دوستت دارم.
کنار هر قطره اشکم
هزارتا خاطره می بارد
به نام الله...
خدایا...
دیگر توان صبوری ندارم ؛ بند بند وجودم مرگ را فریاد می زند.
دلتنگی, تنهایی, غریبگی و بی کسی تنها دوستانم هستند که مسلما هیچ گاه برایم دلسوزی نخواهند کرد... هیچ گاه به درد و دلهای شبانه ام گوش نخواهند داد...
خدای مهربان...
این روزها تنها جرقه ی نگاهت کافیست که تمام مشکلات,غصه ها, تنهایی و دلتنگی ها ی زندگیم رو عوض کند....
خدای من....
این روزها بیشتر حواست به من باشد
میگویند بزرگترین شکست .از دست دادن ایمان است
حواست باشد که من شکست نخورم
من تو را همیشه به نام قاضی الحاجات میخوانم هر چند اگر همه التماسهایم را نادیده بگیری
تو را ارحم الراحمین میدانم حتی اگر بر من سخت بگیری
تو هنوز همان خدایی که من امیدم به توست
برایم امن یجیب بخوان تا آرام شود این مضطر دلم..........
دریاب این دل را ...
می گویند جوانان عراق دلشان که می گیرد، غصه که می افتد به جانشان، راه کج می کنند سوی حرم تو آقا! می نشیند یک گوشه چفیه ی را روی صورتشان می کشند هی می گویند یا عباس ادرکنی، ادرکنی بحق اخیک الحسین، اصلا حرم ات معروف است به عقده گشایی و باز کردن سفره دل... می گویند شیعیان مدینه کارشان که گیر می کند روزگار که سخت می گیرد، یک راست می روند پشت دیوارهای بقیع ستون دوم روبروی حرم نبوی و مادرتان را قسم می دهند به شما به شمایی که مشگل گشای دلهایی... می گویند شما کاشف الکرب حسینی آقا... می گویند هر که می رود کربلا غم های دلش حواله می شود به سوی حرم شما، عقده های دلش باز می شود در آن صحن، دلش آرام می گیرد... یا عباس! کرب هایم را برایت آورده ام غصه هایم را آورده ام نه راهی به مدینه دارم نه به کربلا . مانده ام در این شهر پر التهاب. مانده ام در این خستگی نذر کرده ام برای دل خسته ام، نذر کرده ام امشب بنشینم گوشه ای و برای دل خسته ام بخوانم:"
یا کاشِفَ الْکَرْبِ عَنْ وَجْهِ الْحُسَیْنِ اِکْشِفْ لی کَرْبی بِحَقِ اَخْیکَ الْحُسَیْنِ" دریاب این دل را
پدرم:
فراموش کردن هنر می خواهد؛
ومن .....
بی هنر ترین انسان عالمم...
یادمه کلاس چهارم، تو کتاب درسیمون یه پسر هلندی بود که انگشتش رو گذاشته بود تو سوراخ سد تا سد خراب نشه!
قهرمانی که با اسم و خاطره اش بزرگ شدیم؛
پطروس
تو کتاب عکسی از پطروس نبود و هیچ وقت تصویرش رو ندیدیم...!
همین باعث شد که هر کدوممون یه جوری تصورش کردیم و برای سالها تو ذهنمون موندگار شد!
پطروس ذهن ما خسته بود، تشنه و بی رنگ پریده، انگشتش کرخت شده بودو ...
سالها بعد فهمیدیم که اسم واقعی پطروس «هانس » بود؛ تازه هانس هم یک شخصیت تخیلی بود که یک نویسنده آمریکایی به نام « مری میپ داچ» نوشته بود.
بعدها هلندی ها از این قهرمان خیالی که خودشون هم نمی شناختنش، یک مجسمه ساختند.
خود هلندی ها خبر نداشتند که ما نسل در نسل با خاطره پطروس بزرگ شدیم...
شاید اون روزها اگه می فهمیدیم پطروسی در کار نبوده ناراحت می شدیم....
اما تو همون روزها سرزمین من پر از قهمرمان بود!!
قهرمان هایی که هم اسم هاشون واقعی بود و هم داستان هاشون...
شهید ابراهیم هادی
جوونی که با لب تشنه تا آخرین نفس تو کانال کمیل موند و برای همیشه ستاره ی اونجا شد؛کسی که پوست و گوشتش بخشی از خاک کانال کمیل شد...
شهید حسین فهمیده
13 ساله ای که با نارنجک زیر تانک رفت و تیکه تیکه شد...
حاج محمد ابراهیم همت
سرش را خمپاره زد....
مهدی، علی و حمید باکری
سه برادری که جنازه هیچ کدومشون برنگشت...
مهدی و مجید زین الدین
دو تا برادری که تو یک زمان شهید شدند...
حسن باقری
کسی که صدام برای سرش جایزه گذاشت...
مصطفی چمران
دکترای فیزیک پلاسما از دانشگاه برکلی آمریکا؛ اومد لباس خاکی پوشید و توی جبهه دهلاویه شهید شد
کاشکی زمان بچگیمون لااقل همراه با داستانهای تخیلی، داستانهای واقعی خودمون رو هم یادمون میدادن!!!
کاشکی و فقط کاشکی
خدایا همه ی آرزویم شهادت در راه توست...
اما نمیدانم چرا قسمتم نمیشه...
شاید حواسم به منجلاب و سیم خاردارهای نفسم نیست؟؟!!!
آره نیست و فقط لقلقه ی زبانم شده آرزوی شهادت...
وقتی شنیدم حمید رضا رفته سوریه خیلی بهش حسادت کردم... خوش به حالش رفت و در آغوش اربابش آروم گرفت... الان هم که مصطفی و احمد دارن میرن بازم خوش به حالشون...
آره گیر از خودمه... میدونم جهاد و شهادت لیاقت میخواد... تا لیاقت نداشته باشیم اجازه نمیدن تا در راه الله ودر رکاب اهل بیت باشیم... لیاقت میخواد..
آره چه تلاشی کردم که از میدان مین گناه شیطان بیرون روم... اما همیشه خودم رو با بی عرضگیم در تیر رسش قرار میدم تا هر بلایی که میخواد سرم بیاره...
دیروز بحث آرزوم شد که خیلی دلم میخواد برم برای دفاع از حرم و اهل بیت که یکی از همکارانم (خانم علی ملایی) گفت تو اگر بری؛ غیر از اینکه تو دست و پا باشی دیگه چه خاصیتی داری... آره همیشه با گناهانی که میکنم تو دست و پای شیطانم و همیشه تیر های لعنتیش رو به سمت من پرتاب میکنه و من هم با این نفس چاقم نمیدونم و نمیتونم چطوری ردشون کنم، خدایااااا
خدایا از خودت کمک میگیرم که این همه تو تیررس و توی دست و پای شیطان نباشم... خدایا تورو به حق خون شهدا قسمت میدم که کمکم کن تا بین رمل های سرسخت شهادت پایدار باشم و باز تو رو به حق حضرت زهرا قسمت میدم که با عاقبت خیر از دنیا به آسمون پرواز کنم...
[ شنبه 15 شهريور 1393برچسب:شهدا, ] [ 21:30 ] [ محمد رضا بنازاده ]
[
]
یه ۵ شنبه دلگیر
نزدیکای غروب افتاب
کنار قبر بابا
فقط من ومن و من...و یه دنیا حرف که فقط به بابا میخوام بگم
کم کم داشت اذان مغرب رو میگفت میگن بده غروب توی قبرستان باشی اما من نمیتونستم دل بکنم
بعد رفتن بابا من موندم و این لحظه ها...
سکوت مطلق
من و یه عالمه سنگ قبر
من و سنگ قبر بابا
گونه های خیس از اشکهام
کاش بودی
کاش...
کاش من نبودم ...
کاش پیش تو بودم....
[ دو شنبه 23 تير 1393برچسب:, ] [ 12:23 ] [ محمد رضا بنازاده ]
[
]
زندگی نامه زیبا و تکان دهنده شهید بزرگوار شاهرخ ضرغام
امام خمینی: اشخاصی بعد از زحمت های فراوان پنجاه ساله به یک مقامی می رسند و این جوانها را خدای تبارک و تعالی آن طور در ظرف یک مدت بسیار کم ، متحول کرد به یک مقامی که آن هایی که پنجاه سال زحمت کشیده اند، نرسیده اند به این مقام ؛ نرسیده اند به آن جا که غیر از خدا اصلاً هیچی نخواهند، شهادت را این طور طالب باشند. این طور غیر شهادت را در برگیرند. این یک مسئله مهمی است . ما همیشه باید در نظر داشته باشیم که این مسئله ، مسئله عادی نیست .
نام : شاهرخ ضرغام نام پدر : صدرالدین تاریخ تولد : ۱۳۲۸ محل تولد : تهران تاریخ شهادت : هفدهم آذرماه 1359 محل شهادت : آبادان اینها مشخصات شناسنامه ای اوست. کسی که در سی و یک سال عمر خود زندگی عجیبی را رقم زد. از همان دوران کودکی با آن جثه درشت و قوی خود، نشان داد که خلق و خوی پهلوانان را دارد . شاهرخ هیچگاه زیر بار حرف زور و ناحق نمی رفت. دشمن ظالم و یار مظلوم بود. دوازده سالگی طعم تلخ یتیمی را چشید. از آن پس با سختی روزگار را سپری کرد . در جوانی به سراغ کشتی رفت. سنگین وزن کشتی می گرفت. چه خوب پله های ترقی را یکی پس از دیگری طی می کرد. قهرمان جوانان، نایب قهرمان بزرگسالان، دعوت به اردوی تیم ملی کشتی فرنگی. همراهی تیم المپیک ایران و... اما اینها همه ماجرا نبود. قدرت بدنی، شجاعت، نبود راهنما، رفقای نا اهل و ... همه دست به دست هم داد. انسانی بوجود آمد که کسی جلودارش نبود هرشب کاباره، دعوا، چاقوکشی و ... پدر نداشت. از کسی هم حساب نمی برد. مادر پیرش هم کاری نمی توانست بکند الا دعا! اشک می ریخت و برای فرزندش دعا می کرد. خدایا پسرم را ببخش، عاقبت به خیرش کن. خدایا پسرم را از سربازان امام زمان(عج) قرار بده . دیگران به او می خندیدند. اما او می دانست که سلاح مومن دعاست. کاری نمی توانست بکند الا دعا. همیشه می گفت: خدایا فرزندم را به تو سپردم. خدایا همه چیز به دست توست. هدایت به وسیله توست. پسرم را نجات بده! زندگی شاهرخ در غفلت و گمراهی ادامه داشت. تا اینکه دعاهای مادر پیرش اثر کرد. مسیحا نفسی آمد و از انفاس خوش او مسیر زندگی شاهرخ تغییر کرد . بهمن ۵۷ بود. شب و روز می گفت: فقط امام، فقط خمینی (ره) وقتی در تلویزیون صحبت های حضرت امام پخش می شد، با احترام می نشست. اشک می ریخت و با دل و جان گوش می کرد. می گفت: عظمت را اگر خدا بدهد، می شود خمینی، با یک عبا و عمامه آمد. اما عظمت پوشالی شاه را از بین بُرد. همیشه می گفت: هرچه امام بگوید همان است. حرف امام برای او فصل الخطاب بود. برای همین روی سینه اش خالکوبی کرده بود که: فدایت شوم خمینی.
ادامه مطلب
ولی و تبری
مقدمه:
در اصطلاح «تولی» به معنی اعتقاد به امامت و خلافت ائمه اطهار(عليهمالسلام) و اظهار دوستی و علاقه نسبت به ايشان و تبری به معنی دشمنی و بيزاری از دشمنان آنان و لعن و نفرين بر آنهاست.
تولی و تبری دو امر ضروری دين اسلام و از جمله واجبات الهی است و هر مسلمان وظيفه دارد تا با استفاده از دلايل عقلی و نقلی به اين دو موضوع همانند ساير واجبات الهی اعتقاد پيدا كند.
آنچه كه در فرهنگ اهل بيت(عليهمالسلام) و سيره عملی آنان در روايات وارد شده و عبارات فراوانی كه در كتب ادعيه و زيارات از ايشان نقل شده است خود گواه ديگری بر اهميت و جايگاه والای تبری و تولی در مكتب تشيع و اسلام راستين است.
احاديث تولي و تبري
1ـ قال الرضا (عليهالسلام): كمال الدين و لا يتنا و البرائة من عدونا [1[
علی بن موسی الرضا(عليهالسلام) فرمودند:
كمال دين ولايت ماست و برائت از دشمنان ما.
2ـ به امام صادق (عليهالسلام) عرض شد كه شخصی شما را دوست دارد اما در برائت از دشمن شما ضعيف است. در ادامه حضرت فرمودند:
هيهات كذب من ادعی محبتنا و لم يتبرء من عدونا؛
هرگز چنين نيست؛ دروغ ميگويد هر كس كه ادعا میكند دوست ماست ولی از دشمن ما بيزاری نجويد.[2[
3ـ نبی اكرم(صلی الله عليه و آله) به اصحابش فرمودند: ای بنده خدا دوست بدار به خاطر خدا و دشمن بدار به خاطر خدا و دوست بگير به خاطر خدا و دشمن بگير به خاطر خدا؛ پس به درستی كه به ولايت خدا به كسی نمیرسد مگر از اين راه و كسی طعم ايمان را نمیچشد اگر چه نماز و روزه زياد به جا آورد مگر از راه تولی و تبری و امروز بيشترين دوستیها و دشمنی های مردم به خاطر دنياست و اين دوستی و دشمنی دنيايی ذرهای پيش خداوند تعالی ارزش ندارد.
راوی عرض كرد: چگونه بدانم دوستی و دشمنی من به خاطر خداست؛ دوست خدا كيست تا او را دوست بدارم و دشمن خدا كيست تا او را دشمن بدارم؟ پيامبر اكرم(صلی الله عليه و آله) به سوی مولای ما اميرالمؤمنين علی بن ابيطالب (عليهالسلام) اشاره فرمودند و فرمودند آيا علی را میبينی؟ راوی گفت: بله.
پس فرمودند: دوست بدار دوست علی(عليه السلام) را چون دوست علی(عليهالسلام) ولی الله است و دشمن بدار دشمن علی(عليهالسلام) را چرا كه دشمن علی(عليهالسلام) عدوالله است
سپس در ادامه فرمودند:
وال ولي هذا و لو انه قاتل ابيك و ولدك و عاد عدو هذا و لو انه ابوك او ولدك؛
دوست بدار دوست مولا علي را هر چند آنكه قاتل پدر و فرزندان تو باشد و دشمن بدار دشمن مولا علي را هر چند او پدر و فرزندانت باشند.[3[
4ـ روزی كميت خدمت امام صادق (عليهالسلام) رسيد و شعری خواند. سپس عرض كرد ای آقای! من سوالی دارم، حضرت فرمودند: بگو. عرض كرد سؤالم درباره آن دو خبيث اولی و دومي (لعنت الله عليهما) است. حضرت فرمودند: ای كميت تا روز قيامت به اندازه خون حجامت خونی در اسلام ريخته نشود و مالی حرام كسب نشود و عمل شنيع زنا انجام نگيرد مگر اين كه همه به گردن اين دو باشد و... . [4[
5ـ قال الصادق (عليهالسلام): من شك في كفر اعدائنا و الظالمين لنا فهو كافر؛
هر كس در كفر دشمنان ما و كسانی كه به ما ظلم كردند شك داشته باشد، خودش كافر است. [5[
6ـ قال الصادق (عليهالسلام): من لم يعرف سوء ما اتی علينا من ظلمنا و ذهاب حقنا و ما ركبنا به فهو شريك من اتی الينا فيما ولينا به؛
كسی كه نفهمد و نشناسد آنچه را كه بر ما وارد شد و از ظلمی كه بر ما روا شد و حقی كه از دست ما رفت و... پس او شريك با ظالمين است.[6[
7ـ ابو حمزه ثمالی از علي بن الحسين (عليهالسلام) در مورد آن دو خبيث سؤال كرد.
فقال(عليهالسلام): كافران، كافر من تولاهما.
امام (عليهالسلام) فرمودند: هر دو كافرند و هر كسی كه آن دو را دوست بدارد كافر است. [7[
(1) بحارالانوار: ج 27، ص 58، ح 19.
(2) بحارالانوار: ج 27، ص 58 ، ح 19.
(3) علل الشرايع: ج 1، باب 119.
(4) رجال كشی: ص 135 ـ بحارالانوار: ج 47، ص 323، حديث 17.
(5) اعتقادات صدوق باب اعتقاد فی الظالمين: ص 103 ـ بحارالانوار: ج 8، ص 336 و ج 27، ص 62.
(6) عقاب الاعمال صدوق: باب عقاب ناصب، حديث 6 ـ بحارالانوار: ج 8، ص 336 و ج 27، ص 55، حديث 11.
(7) تقريب المعارف ابي صلاح حلبي: ص 237 ـ بحارالانوار: ج 69، ص 128، باب 101، كفر مخالفين.
[ دو شنبه 16 تير 1393برچسب:, ] [ 14:50 ] [ محمد رضا بنازاده ]
[
]
پدرم که خونه نیست
خونه خیلی سوت و کوره.
[ پنج شنبه 29 خرداد 1393برچسب:, ] [ 20:49 ] [ محمد رضا بنازاده ]
[
]
سلام. اول از هم چیز میلاد آقا امام زمان (عج) را به همه شما عزیزان تبریک عرض میکنم. امیدوارم همه ی ما از شیعیان پاک و دلسوخته ی ایشان باشیم. در ضمن از همه ی شما التماس دعا دارم.
امروز خیلی دلم گرفته... آره دلم گرفته با اینکه شب عیده؛ دلم خیلی گرفته... برای چی؟ برای اینکه امروز 26 روز است که بابام رو از دست دادم.
خیلی دلم براش تنگ شده... آخه شب های ایام عید به اولین نفری که تبریک می گفتم ایشان بود... از قم تماس میگرفتم و بهش تبریک میگفتم.... خدایا خیلی دلم گرفته.
اول دی ماه سال گذشته خدای مهربون یه دختر خوشگل به ما هدیه داد؛ وقتی که از بیمارستان به منزل آمدیم همه دور هم جمع بودیم؛ مامان و مادر خانم و پدرخانمم؛ فقط بابام نبود. اونجا رو کردم به همه و گفتم بچه رحمت است اما پدر و مادر نعمت اند... نمی دونستم قراراست به این زودی ها یک نعمت بزرگ رو از دست بدم...
بابا جان بی تو خیلی سخته... باباجان وقتی در قید حیات بودی قدر تو ندونستم و الان خیلی پشیمانم اما می دونستی و میدانی که چقدر دوستت داشتم... بابا جان بعد از جنگ خیلی زجر کشیدی خیلی سختی کشیدی خیلی انتظار دوستانت رو کشیدی؛ بالاخره رفتی پیش محمد علی و اصغر و عابدینی و حاج احمد امینی و یوسف زاده و بقیه دوستات...
خدایا خودت می دونی که بابام اصلا اهل ریاح و منم منم کردن نبود... خودت می دونی بعد از جنگ با بیماری ها یا به قول خودش با یادگاری های زمان جنگ سوخت و ساخت و به سوی تو شتافت... حالا از تو می خواهم خودت کمکم کنی تا بتوانم این داغ بزرگ رو تحمل بکنم...
خیلی سخته، دیگه طاقتم تموم شده... خدایا بابام فقط به خاطر تو و دین تو رفت... پس تو رو به همن اخلاصش قسم کمکم کن تا بتونم طاقت بیارم ...
باباجان خیلی دلم گرقت... دل تنگتم....
[ پنج شنبه 22 خرداد 1393برچسب:, ] [ 20:38 ] [ محمد رضا بنازاده ]
[
]
لطفا علیرغم طولانی بودن متن خبر، آن را بخوانید.
سالهاست که هر از گاهی کلمه «کرسنت» در گوشه و کنار رسانههای ایرانی خودنمایی میکند ولی عموم مردم اطلاع چندانی از آن ندارند و از یکدیگر میپرسند که این عبارت چه معنایی دارد؟!!
شاید علت اصلی این بی اطلاعی عمومی نیز مقامات وزارت نفت باشند تا آنجا که اخیرا شورای عالی امنیت ملی بخشنامه ای صادر کرده مبنی بر
'' لزوم سکوت رسانهها درباره این مساله''
اما واقعا ماجرای کرسنت چیست؟!
به صورت خیلی ساده...
قرارداد «کرسنت» یک قرارداد فروش نفت و گاز ایران به یک شرکت اماراتی است که در اواخر دولت سید محمد خاتمی و توسط وزیر نفت او یعنی همین مهندس زنگنه که اکنون نیز مجددا وزیر شده است امضا شده.
مشکل این قرارداد این بود که محصولات را به بهای بسیار اندک و با شرایطی کاملا یکطرفه و به نفع طرف مقابل باید به فروش می رساندیم.
پس از مدتی مشخص شد علت اصلی امضای این قرارداد ننگین و یکطرفه، فساد مالی برخی از مدیران و مسئولین نفتی و رشوهای است که از طرف اماراتی این قرارداد گرفته شده است.
مفاد اصلی این قرارداد به شرح زیر است:
مدت قرارداد 25 سال بین ایران و امارات
(به عبارتی دقیقتر بین شرکت ملی نفت ایران و شرکت نفت کرسنت امارات است
در دو مرحله:
مرحله اول 7 سال و مرحله دوم 18 سال)
و فروش نفت و گاز جمهوری اسلامی ایران با شرایط زیر صورت خواهد گرفت:
- در 7 سال ابتدایی قرارداد
قیمت هر بشکه نفت 18 دلار
- در 18 سال باقیمانده
قیمت هر بشکه نفت 40 دلار
که در این زمانها امکان افزایش قیمت ها وجود ندارد!!!
این در حالی است که امروز قیمت هر بشکه نفت نزدیک به 100 دلار است یعنی حدود 5.5 برابر قیمت مندرج در قرارداد !!!!!!!
و این یعنی یک ضرر هنگفت به اقتصاد ملی
در این زمینه پای برخی از مدیران نفتی دوره آقای زنگنه در میان است و همچنین آقازاده مشهور ''مهدی هاشمی رفسنجانی''
و دوست عزیز او یعنی «عباس یزدان پناه یزدی» که البته به طور کلی این دو نفر معروفترین دلالان نفتی دوره مدیریت زنگنه نیز به شمار می رفتند.
جمهوری اسلامی ایران با اطلاع از این موضوع و پس از رسانه ای شدن جزئیات این قرار داد توسط روزنامه «کیهان»، در دوره ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد در دادگاه بین المللی لاهه طرح دعوای حقوقی کرد که این قرارداد یکطرفه است و با فساد مالی و تبانی امضا شده و ما بر این اساس گاز نمی فروشیم.
با روی کار آمدن دولت نهم و بر طبق دستور دیوان محاسبات کشور، این قرارداد از طرف ایران به صورت یک طرفه نادیده گرفته شد و تحویل نفت و گاز به طرف اماراتی متوقف گردید.
در نتیجه شرکت کرسنت امارات نیز از ایران شکایت کرد.
در دولت قبلی دو بار دادگاه لاهه برگزار شده است و جمهوری اسلامی ایران در هر دو دور اولیه موفق به اثبات فساد در پرونده کرسنت شده است.
مساله اصلی اینجاست که اگر در دومین دور دادگاه نیز فساد مالی امضا کنندگان این قرارداد اثبات شود، دادگاه لاهه به نفع ایران و به ضرر طرف اماراتی حکم می دهد.
با این حال، بخش اول از دومین مرحله از این دادگاه بینالمللی همزمان بود با برنده شدن آقای دکتر حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری و متعاقبا معرفی مجدد آقای بیژن نامدار زنگنه در مجلس به عنوان وزیر نفت دولت یازدهم!!!
نهایتا با کسب رای اعتماد وی و مجددا در دست گرفتن امور وزارت نفت توسط تیم قبلی، طرف اماراتی این بهانه را به دست آورده است که
''ادعای فساد و تبانی در عقد قرارداد دروغ است'' چرا که امضا کنندگان و مجریان وقت قرارداد کرسنت اکنون مدیران نفتی ایران هستند و در کشور خود و حتی مجلس شورای کشور خود نیز محکوم نشده اند.
بر این اساس اگر ادعای حقوقی طرف مقابل یعنی اماراتیها پیروز شود، جمهوری اسلامی ایران نه تنها باید به قیمت فاجعه باری گاز بفروشد؛ بلکه باید میلیاردها دلار بابت غرامت عدم اجرای توافقنامه هم به طرف مقابل بپردازد!!!!!
رقمی که تخمین زده میشود تا 30 میلیارد دلار نیز برآورد شده است؛ یعنی چند برابر پولی که دولت یازدهم پس از مذاکرات ژنو و با تعلیق فعالیتهای هستهای کشورمان دریافت کرده است.
اکنون، دولت و شخص رئیس جمهور دو راه دارند:
1- یا باید بپذیرد مدیران نفتی فعلیاش در ماجرای قرارداد کرسنت فساد کرده اند و آنها را برکنار کند و بر همین مبنا در دیوان لاهه دعوی خود را ادامه دهد.
2- یا اینکه زیر بار پذیرش فساد یک آقازاده و مدیرانش نرود و نزدیک 30 میلیارد دلار به کشور ضرر بزند و البته متعاقب آن استیضاح قطعی زنگنه و افتادن او از وزارت نفت را به جان بخرد.
فرصت ارائه لایحه به دیوان بینالمللی لاهه تا چند وقت دیگر به پایان میرسد و دولت فعلا امروز و فردا میکند!!!
به نظر میرسد که یکی از مهمترین چالشهای پیش روی دولت در ماههای آینده را باید ماجرای کرسنت دانست که می تواند مبدا خیلی از اتفاقات باشد. البته جالب اینجاست که امضا کننده اصلی قرارداد کرسنت، جزو اولین افرادی بود که آقای زنگنه به سمت مدیرعامل شرکت ملی نفت منصوب کرد.
اکنون شاید بهتر بتوان علت نگرانی برخی مسئولان دولتی از فعالیت رسانهای حول پرونده کرسنت را درک کرد؛
چرا که به نظر میرسد برای نخستین بار در تاریخ انقلاب اسلامی شاهد آن هستیم که فساد اقتصادی یک قربانی صریح و جدی خواهد داشت و مسئولینی که در این زمینه بیدقتی یا اهمال کاری داشتهاند، نتیجه اقدامات خود را به صورت ملموس، درک خواهند کرد.
پخش کنید تا همه ایرانیان بدانند چه بر سر اقتصاد ایران و بیت المال آمده است. اما عرض بنده اینه : حالا با این اوصاف انصراف دادن من نوعی ازیارانه نه تنها به اقتصاد کمکی نخواهد کرد بلکه باعث گردن کلفت تر شدن مسئولین و ویژه خواران میشه. آقای روحانی یارنه مون رو به شما و اطرافیانتون نمی بخشیم.
من مسلمانم، به وطنم تجاوز کن و مرا بکش!
جهان حقوق و آزادی هر دختری ایجاب میکند که به دانشگاه برود و هر چه را دلش میخواهد میتواند بپوشد اما دختر با حجاب مسلمان از ورود به دانشگاه منع میشود.
اگر شخصی جان خود را بخاطر نجات دیگران به خطر اندازد شجاع و دلیر خوانده میشود و همه جامعه او را محترم میشمارند اما اگر فلسطینی باشد و سعی کند فرزندش یا برادرش را نجات دهد تا مبادا دستش بشکند یا از مادرش دفاع کند تا که مورد تجاوز قرار نگیرد یا از منزلش دفاع کند تا که ویران نشود به او تروریست میگویند.
وقتی کسی ماشین خوبی را به شیوه نادرستی براند کسی ماشین را مقصر نمیداند اما اگر مسلمانی خطا کند یا درست برخورد نکند مردم ما میگویند اسلام مقصر است!!
هر مشکلی که پیش آید ما انواع راهحلها را میپذیریم اما اگر اسلام راهحل نشان دهد حتی حاضر نیستیم به آن نگاه کنیم. من مسلمانم مرا بکش وآن را هزینه های تحمیلی (اضافی) نام بگذار
دارائیم را غارت کن، به وطنم تجاوز کن، راهبرم را تو تعیین کن ونام آن را دمکراسی بگذار.
[ یک شنبه 24 آذر 1392برچسب:, ] [ 9:28 ] [ محمد رضا بنازاده ]
[
]
شامگاه جمعه تعدادی از "نيروهای مرزبانی گردان مرزی سیركان" در حال عزیمت به منظور استقرار در یکی از موقعیتهای منطقه در "نقطه صفر مرزي" بودند که در کمین تروریستها گرفتار شدند.
تروریستها که پیش از این برای شهادت پرسنل نیروهای مرزبانی در این منطقه به کمین نشسته بودند با مشاهده خودروهای گشتی بر روی مرزبانان آتش گشودند که این تبادل آتش منجر به شهادت 14 تن از مرزبانان ایرانی شد.
ساعاتی پس از به شهادت رسیدن مرزبانان جوان ایرانزمین توسط مزدوران تروریست، گمانهزنیهایی شد مبنی بر گروهکی که این حمله تروریستی را انجام داده است. منابع آگاه امنیتی از همان ابتدا گمانههای خود را به سمت باقیمانده گروهک تروریستی عبدالمالک ریگی نشانه بردند تا اینکه گروهک تکفیری "جیشالعدل" از شاخههای "جندالشیطان" با اعلام بیانیهای رسمی مسئولیت ترور سربازان ایرانی را بر عهده گرفت.
گروهک تروریستی "جیش العدل" که به گفته کارشناسان مسائل امنیتی، باقیمانده گروهک تروریستی عبدالمالک ریگی است، روز گذشته با انتشار بیانیهای در وبلاگ رسمی خود، مسئولیت حمله خونین به مرزبانان ایرانی را بر عهده گرفتند.
ادامه مطلب
«برادر امام» همه را در وهله اول به یاد آیت الله سید مرتضی پسندیده می اندازد. اما رهبر فقید انقلاب اسلامی تنها همین یک برادر را نداشت. بلکه برادر دیگری نیز داشت به نام «سید نورالدین هندی» که در 30 تیر 1355 درگذشت. در تمام 34 سال گذشته اما بسیار به ندرت درباره این برادر گفته شده است. شاید به خاطر سوء استفاده ای که ساواک به خاطر این نام خانوادگی در پیش از انقلاب انجام داده بود. یک بار البته حجت الاسلام جلالی خمینی در برنامه ای تلویزیونی نکاتی را درباره این برادر امام گفت اما چون در کنار موارد دیگر مطرح شد بازتاب رسانه ای چندانی نداشت. این بار اما نشریه حریم امام (متعلق به آستان مقدس امام خمینی) در سی و هفتمین سالروز درگذشت سید نورالدین از او یاد کرده و درباره اش نوشته است.(شماره 75- صفحه 18) بخش هایی از این مطلب از این قرار است: - سید نورالدین – که در خانه به نورالله مشهور بود- در سحرگاه اول اسفند 1276 خورشیدی در همان خانه ای که 5 سال بعد امام خمینی به دنیا آمد چشم به جهان گشود. - هر چند ابتدا به تحصیل حوزوی پرداخت ولی بعد علاقه ای نشان نداد و به کشاورزی مشغول شد. در عین حال به کسب معلومات قضایی نیز می پرداخت. - پس از کودتای سوم اسفند 1299 و تاسیس تشکیلات جدید اداری به خصوص ادارات قضایی به خاطر معلومات و سر شناسی ،آقا نورالدین به ریاست دادگستری خمین برگزیده شد. البته در رسیدگی به امور قضایی خمین تنها نبود بلکه پسر عمه اش – میرزا علی محمد امام جمعه - نیز به عنوان فقیه دادگستری مددیار او بود. - بعدها به دلیل ارتباط نزدیک با بختیاری ها مغضوب رضا خان سردار سپه شد و مورد پیگرد قرار گرفت به گونه ای که در سال 1303 از سوی نظمیه بازداشت شد. در پی آن سید نورالدین ناچار از ترک اداره دادگستری شد و به عنوان وکیل دادگستری مشغول کار شد و تا آخر نیز در این شغل باقی ماند. - آقا نورالله به رسم آن زمان از هنگام شروع به تحصیل از 6 سالگی عبا و عمامه استفاده می کرد و در دوره کار دادگستری خمین و وکالت نیز با همین لباس فعالیت داشت اما در سال 1313 از زمانی که قانون پوشیدن لباس های متحد الشکل برای مردان تصویب و اجباری شد و برای لباس روحانیت هم مجوز و حکم اجتهاد می خواستند چون مجوز معمم بودن نداشت ناگزیر از کنار گذاشتن عبا و عمامه شد و تا آخر عمر نیز لباس رسمی – کت وشلوار و کراوات – بر تن داشت. - ایشان در نهایت در 79 سالگی در تیرماه 1355 درگذشت و در قم (آرامستان باغ بهشت – رو به روی گلزار شهدای قم) به خاک سپرده شد. - خانم فاطمه طباطبایی عروس امام هم در خاطرات خود به او اشاره می کند: « آقای هندی با توجه به شغل وکالت به دلیل دشمنی یکی از موکلین در آغاز دهه 40 با چاقو به شدت مضروب شد و چند هفته در بیمارستان بستری بود و امام خمینی برای عیادت برادر از قم به تهران می آمد.» - پس از فوت او امام نامه ای از نجف فرستادند: «من الان تنها نشسته ام و به برادرم که در این آخر عمر موفق نشدم او را ببینم فکر می کنم تقدیر این است که من به ملاقات عزیزانم نایل نشوم. از امشب مجلس ختم در مسجد شیخ منعقد است... مقدر بود که من به مجلس عزای برادرم بروم. زنده باشم و تحمل مصیبت کنم ... من با حال بسیار افسرده این نامه را نوشتم..» - علت تفاوت نام خانوادگی برادران (مصطفوی، پسندیده و هندی) این بود که به موجب قانون اولیه ثبت احوال در هر شهر نباید نام خانوادگی اشخاص تکراری می شد. لذا آقا روح الله نام خانوادگی مصطفوی (برگرفته از نام پدر) و سید مرتضی و سید نورالدین به رغم منع قانونی هر دو نام خانوادگی هندی را برمی گزینند.... در جریان جنگ جهانی دوم ( سال های 1317 و 1318 خورشیدی) که سربازان هندی برای انگلیسی ها می جنگیدند رضا شاه که به نوعی با آلمان ها بود با هر چه یادآور انگلیس و هند باشد مخالف بود و به همین خاطر حذف آثار هندی و انگلیسی در دستور کار دولت قرار گرفت و کمیسیونی برای رسیدگی به نام خانوادگی آقا مرتضی و آقا نورالدین در خمین تشکیل شد که رای به تغییر نام هندی داد. آقا مرتضی قبول کرد و «پسندیده»را پیشنهاد داد و کمیسیون پذیرفت ولی آقا نورالدین از رای کمیسیون اطاعت نکرد. - ساواک بعدها درصدد برآمد از نام خانوادگی «هندی» علیه امام سوء استفاده کند اما به نتیجه مورد نظر دست نیافتند. - امام خمینی پس از بازگشت به ایران و بعد از یک ماه که از تهران به قم رفتند، پس از دو سال و نیم این امکان را یافتند که بر مزار برادر حاضر شوند.
امام خمینی (ره) داری دو پسر و سه دختر به نامهای مصطفی، احمد، زهرا، فرید و صدیقه میباشد.
[ یک شنبه 5 آبان 1392برچسب:, ] [ 18:59 ] [ محمد رضا بنازاده ]
[
]
خواهران اشراقی و حاشیهسازی در بیت امام(ره)/ آیا این اولین توهین اشراقیها به امام بود؟
بازخوانی اظهارنظرهای جنجال برانگیز و تحریف سخنان امام راحل از سوی خواهران اشراقی (زهرا و نعیمه) نشان میدهد که حاشیه سازی و اظهارنظرهای جنجالی این ۲ خواهر محدود به روزهای اخیر نمیشود البته اوج گرفتن این موضوع پس از انتخابات ریاست جمهوری، این احتمال را تقویت میکند که سو استفاده از فضای سیاسی کشور و شعار اعتدال یکی از این دلایل است.
در روزهای اخیر اظهارات حاشیه ساز 2 تن از نوه های امام خمینی (ره)، بازتاب وسیعی در میان جامعه داشت.
اظهاراتی توهین آمیز که تقریبا همه چهره های مختلف سیاسی با گرایش های متفاوت و همچنین اعتراض قشر وسیعی از جامعه را برانگیخت، تا جایی که علی لاریجانی و صادق خرازی هم در برابر مواضع اخیر 2 خواهر اشراقی واکنش نشان دادند.
اما این اولین بار نیست که خواهران اشراقی (نعیمه و زهرا) با مطالب خود حاشیه ساز می شوند. با نگاهی به چند اظهارنظر گذشته نعیمه و زهرا اشراقی نشان می دهد که حرف ها و نقل قول این 2 نوه امام محدود به ماه گذشته نیست.
اولین تحریف؛ اشراقی: امام دهه 60 را نمی توان به دهه 80 منتقل کرد!
بنابر این گزارش، زهرا اشراقی در انتشار مطالب مختلف و جنجالی جلوتر از خواهرش (نعیمه) عمل کرده است.
زهرا اشراقی، همسر محمدرضا خاتمی و از اعضای حزب منحله مشارکت، در خرداد ماه سال 89 و در آستانه سالگرد رحلت بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی در اظهاراتی تامل برانگیز در صفحه فیس بوکش نوشت: امام از دهه پنجاه تا شصت، 180 درجه تغییر کرده اند.
اشراقی در ادامه نوشت: اینکه افرادی میخواهند افکار امام راحل دهه 60 را به دهه 80 منتقل کنند، کاملا متناقض با افکار امام (ره) است و هیچ کدام افکار امام (ره) نیست.
وی البته در اظهارنظر دیگری در همان زمان در تجلیل از ابراهیم یزدی دبیرکل حزب منحله نهضت آزادی، در صفحه فیس بوک خود عکسی از وی را بر روی تخت بیمارستان منتشر کرد و در توضیح آن نوشت: "دکتر یزدی...از نوجوانی به او ارادت داشتم".
اشراقی ادامه می دهد: من دکتر یزدی را از 13 سالگی میشناسم و همیشه بهشون میگم که چقدر دوستشون دارم ... [ابراهیم یزدی] یک پدر معنوی برایم بودن ".
اظهارات اشراقی درباره امام راحل در آن زمان نیز بدون هیچگونه واکنشی از سوی موسسه تنظیم و نشر آثار امام (ره)منتشر شد و این موسسه سکوت را بر هر نوع واکنشی ترجیح داد؛ اما این پایان اظهارنظرهای اشراقی درباره بنیانگذار انقلاب نبود.
هجمه به امام برای حمایت از سران فتنه!
زهرا اشراقی، در ایام فتنه مواضع مختلفی در حمایت از سران فتنه گرفت.
اشراقی در اظهارنظری قابل تامل در صفحه فیس بوک خود ضمن حمایت آشکار از سران فتنه نوشت: «اگر موسوی، کروبی و حامیان آنان ضد انقلاب هستند پس امام هم … .» اشراقی البته ادامه جمله خود را هیچگاه تکمیل نکرد ولی به راحتی می توان متوجه مقایسه توهین آمیز میان فتنه گران با امام (ره) از سوی اشراقی شد.
نکته دیگر اینکه این اظهارنظر نوه حضرت امام راحل، دقایقی بعد بر روی خروجی سایت رسمی یکی از سران فتنه قرار گرفت و بسیاری از سایت های ضدانقلاب و حامی جریان فتنه اظهارات وی را با عنوان «حمایت نوه رهبر سابق ایران از جنبش سبز» بر روی خروجی خود قرار دادند.
البته موسسه تنظیم و نشرآثار امام راحل دوباره ترجیح داد موضعی در برابر این توهین اشراقی نگیرد.
نعیمه و ماجرای نقل قول از هاشمی!
نعیمه اشراقی طی یک سال گذشته با پست های مختلف در صفحه اجتماعی فیس بوک فعال شده و اقدام به انتشار نظرات خود در قالب مطالب مختلف می کرد.
نعیمه اشراقی با ماجرای نقل قولش از هاشمی رفسنجانی در شهریور ماه خبر ساز شد.
اشراقی در صفحه فیس بوک خود مطلبی را به نقل از هاشمی درباره سوریه منتشر کرد که موجب تعجب و واکنش کارشناسان سیاسی و رسانه ها شد.
وی پنج شنبه هفتم شهریور در صفحه فیس بوک خود نوشت: آقای هاشمی رفسنجانی در ملاقات با جمعی از مردم استان اصفهان در حسینیه جماران که ساعاتی پیش انجام شد در ارتباط با بمباران اخیر سوریه سخنانی بدین مضمون ایراد نمود: «دولتی که ملت خود را بمباران شیمیایی کند عواقب سخت آن را خواهد دید همانگونه که صدام در بمباران حلبچه ننگ ابدی را بر خورد خرید و دچار چنین سرنوشت هولناکی شد.»
نعیمه اشراقی در ادامه و در پاسخ به سوال یکی از مخاطبانش که از وی درباره اطمینان از صحیح بودن نقل قولش سوال کرده بود، نوشت: من در مراسم نبودم از قول شوهرم [محمد رضا خاتمی] گذاشتم و بعد از تعجب دوستان که فکر کردم شاید شوهرم اشتباه شنیده باشد از آقای نصر نویسنده روزنامه شرق هم جویا شدم ایشان هم تائید کردند»
اشراقی در ادامه نیز تاکید کرد که اطمینان دارد که این اظهارات از سوی آقای هاشمی رفسنجانی بیان شده است.
اما طولی نکشید که اظهارات جنجالی اشراقی که مورد بهره برداری گسترده شبکه های ضد انقلاب و حتی مخالفان بشار اسد رئیس جمهور سوریه قرار گرفت، از سوی روابط عمومی مجمع تشخیص مصلحت نظام تکذیب شد.
در همین راستا رضا سلیمانی مدیرکل روابط عمومی مجمع تشخیص مصلحت نظام در گفتوگویی نقل قول نعیمه اشراقی از هاشمی رفسنجانی درباره مسائل سوریه را تکذیب و ضمن "شایعه" دانستن آن تأکید کرد که موضع هاشمی درباره سوریه، فلسطین و لبنان شفاف است و با یک شایعه مخدوش نمیشود.
وی با اشاره به موضع مشخص رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام درباره کشورهای محور مقاومت گفت: آیتالله هاشمی رفسنجانی سوریه را بهعنوان دژ مستحکم مقابله با رژیم اسرائیل میداند.
مدیرکل روابط عمومی مجمع تشخیص مصلحت نظام با اشاره به تحریف اظهارات هاشمی در ملاقات با جمعی از مردم اصفهان گفته بود: هاشمی آنجا گفت بنده به حلبچه رفتم و دیدم که مردم مثل برگ خزان کشته شده بودند؛ سلاح شیمیائی سلاح مخوفی است و یکی از دلایل ختم جنگ احساس خطر از احتمال استفاده صدام از این سلاح علیه کشورمان بود.
سلیمانی تصریح کرد: آقای هاشمی در آن دیدار گفت در سوریه هم این سلاح شیمیائی به کار برده شده اما اصلاً بحث دولت اسد را در این زمینه مطرح نکرد و گفت آمریکا میخواهد با این بهانه به سوریه حمله کند لذا سخنان هاشمی تحریف شده و خانم اشراقی تفسیر خود را مبنا قرار داده است.
پس از تکذیب اظهارات نعیمه اشراقی از سوی روابط عمومی مجمع تشخیص مصلحت نظام، وی با انتشار مطلبی در صفحه شخصی فیس بوک خود نوشت: اگر برداشت نزدیکان من از سخنان آقای هاشمی در حسینیه جماران برداشت صحیحی نبوده، از همین جا و بعدا حضوری از ایشان(هاشمی رفسنجانی)عذرخواهی میکنم.
زهرا اشراقی و باز هم مواضعی عجیب/ آرزو برای تابوشکنی در زمینه حجاب تا علاقه به خواننده های مساله دار
مصاحبه زهرا اشراقی با بخش فارسی الشرق الاوسط زمینه ساز بروز جنجالی دیگر از سوی خواهران اشراقی شد.
وی در این مصاحبه موضوعات مختلفی را درباره مسائل داخلی کشور و انتخابات مطرح می کند ولی قسمت های جنجالی مصاحبه وی درباره حجاب زنان ایرانی است. زهرا اشراقی با انتقاد از پوشش چادر تاکید می کند که باید این نوع پوشش تغییر کرده و تصریح می کند: احتمالا چنین کاری هم بکنم تا یک انقلاب رنگ را شروع کنیم. از لحاظ روان شناسی رنگ می تواند اثر مثبت یا منفی بگذارد، شاید الان که آقای روحانی هستند فرصت خوبی باشد.
وی در ادامه از نوع پوشش سخنگوی وزارت امور خارجه (چادر) انتقاد کرده و می گوید: من مخالف نوع پوشش ایشان هستم به نظرم باید پوششان را تغییر بدهند. فکر می کنم باید از رنگ روشن استفاده کنند. به خصوص سخنگوی وزارت خارجه کسی است که در دنیا مطرح می شود... اگر آرام آرام بتوانیم یک انقلاب رنگ انجام دهیم خیلی خوب می شود.
زهرا اشراقی ضمن ابراز امیدواری نسبت به تغییر وضعیت حجاب در کشور در آینده می گوید: من در زمان آقای خاتمی تلاش کردم تابو شکنی کنم، فکر می کنم تا حدودی هم موفق شدم. ولی متاسفانه بزرگترین مانع و مخالفینم در خصوص پوشش، خود خانم ها بودند.
البته این پایان بخش اظهارات جنجالی اشراقی در این مصاحبه نیست. وی در بخش دیگری از مصاحبه خود در پاسخ به این سوال که شما در خانه خود ماهواره دارید، داشتن ماهواره در منزلش را تائید کرده و می گوید: معمولا ان بی سی رو می بینم که آخرین فیلم های هالیوود رو پخش می کنه. سریال حریم سلطان را هم می بینم. البته اگر پارازیت ها بگذارند. موزیک هم زیاد گوش می دهم.
اشراقی در پاسخ به سوال دیگر خبرنگار الشرق الاوسط مبنی بر اینکه به صدای خوانندگان زن هم گوش می دهید؟ پاسخ عجیبی می دهد «نمیشه گفت که گوگوش رو دوست دارم. سر و صدا میشه. ولی خب آره صدای هایده را دوست دارم به نظرم هایده اعجوبه موسیقی ایران بوده . مثلا “علی ای همای رحمت” هایده بسیار زیبا است. هایده و مهستی از زیبایی های موسیقی ما هستند. موسیقی پاپ را می پسندم.»
اظهارات هنجارشکنانه زهرا اشراقی با واکنش های همراه با تعجب از سوی کارشناسان سیاسی مواجه شد و اشراقی را بدلیل اظهاراتش مورد انتقاد قرار دادند.
جدیدترین جنجال آفرینی اشراقی ها!/ توهین به خانواده شهدا و امام
چهارشنبه هفته گذشته 24 مهر را شاید بتوان اوج حاشیه سازی خواهران اشراقی دانست. نعمیه اشراقی در نظری عجیب در شبکه اجتماعی فیس بوک خود در قالب خاطره ای از امام (ره) ضمن تحریف سخنان امام راحل، به خانواده شهدا توهین کرد.
اظهارنظر نعمیه اشراقی با واکنش تند خانواده شهدا و سیاسیون مواجه شد و فرزند شهید همت در فیس بوک خود با انتشار مطلبی از اشراقی شدیدا انتقاد کرد.
اشراقی البته در ادامه به دلیل افزایش انتقادات، با انتشار مطلبی در سایت جماران وابسته به موسسه تنظیم و نشر آثار امام مدعی شد که صفحه فیس بوک وی هک شده و خودش چنین مطلبی را در فضای مجازی منتشر نکرده است.
اشراقی البته برای کم شدن تبعات این نظر توهین آمیز صفحه خود در شبکه اجتماعی فیس بوک را بست ولی انتقادات سیاسیون و خانواده شهدا از اشراقی و موسسه تنظیم و نشرآثار امام به دلیل سکوت در برابر این اظهارات توهین آمیز اشراقی ادامه پیدا کرد و حتی تعدادی از خانواده شهدا بدلیل این توهین آشکار به دستگاه قضایی شکایت کردند.
بنابر این گزارش، اظهارنظرهای جنجال برانگیز و تحریف آمیز خواهران اشراقی (نعیمه و زهرا) و اوج گرفتن آن پس از انتخابات ریاست جمهوری، این احتمال را تقویت می کند که سو استفاده از فضای سیاسی کشور شعار اعتدال یکی از دلایل اظهارنظرهای اخیر 2 خواهر اشراقی است.
در این میان سکوت بزرگان خانواده و موسسه تنظیم و نشر آثار امام راحل، در برابر اظهارنظرهای جنجال برانگیز نعیمه و زهرا اشراقی میدان را برای حاشیه سازی ها پیرامون خانواده رهبر کبیر انقلاب تقویت می کند.
حال باید دید، موضع گیری های جنجالی خواهران اشراقی ادامه پایان می یابد یا قرار است برنامه حساب شده ای برای تحریک افکار عمومی و تحریف افکار امام تدوین و اجرا شود؟
برای توجیه اقدام حاشیهساز پیشین
سایت هاشمی بیانات رهبری را هم سانسور کرد!
وبسایت رسمی اکبر هاشمی رفسنجانی بعد از حاشیه های به وجود آمده در خصوص بازنشر یکی از مصاحبههای او درباره نظر امام(ره) پیرامون حذف شعار مرگ بر آمریکا، تلاش کرد تا با انتخاب گزینشی بیانات رهبر معظم انقلاب، اقدام پیشین خود را توجیه کند!
وبسایت مذکور در مطلبی با انتخاب تیتر "هاشمی از امام نگوید، که بگوید" تلاش کرد تا به نوعی پاسخ منتقدان به اقدام قبلی خود را بدهد.
در مطلب مذکور با انتخاب بریدههایی از بیانات رهبر معظم انقلاب در 15 خرداد 69 که ایشان طی آن از هاشمی به عنوان رییس جمهور وقت حمایت کردهاند، تلاش شده است تا ابتدا نزدیکی رفسنجانی به امام(ره) و احتمالا در لفافه آن درستی تمام خاطرات او از بنیانگذار جمهوری اسلامی اثبات شود!
در بخشی از مطلب مذکور به نقل از رهبر انقلاب آمده است "امروز بحمدالله در رأس دستگاههاى اجرايى كشور، كسى است كه امام در تمام طول دوران انقلاب و قبل از آن و بيشتر از همه بعد از انقلاب تا لحظهى وفاتشان، نهايت اعتماد و اطمينان را به او داشتند؛ رئيسجمهور ما. ايشان كسى است كه اينقدر مورد اعتماد امام بود، اينقدر به امام نزديك بود، حرفهاى امام را بيشتر از آنها شنيده، درد دلهاى امام را بيشتر از ديگران شنيده و خبر دارد. حالا عدهيى همينطور حرف مىزنند و اصلاً نمىدانند كه حرف دل امام چه بود! مؤذن بانگ بىهنگام برداشت / نمىداند كه چند از شب گذشته است چنين آدمى حالا در رأس امور ماست. من هم به امور واقفم و مىبينم كه در مملكت چه كار مىشود. من آدم بىخبرى نيستم. همهى اين اوضاع اجرايى كشور را از نزديك، هشت سال تجربه و لمس كردهام. قبل از آن هم، از اول انقلاب در شوراى انقلاب و ديگر جاها بودهام. مگر ممكن است امروز كسى حتّى به خاطرش بگذرد - چه برسد به عمل - كه از آن جهتگيرى و چارچوبِ ترسيمشدهى انقلاب تخطى كند، كه حالا يك عده دايههاى مهربانتر از مادر، مرتب در اينجا و آنجا مىنشينند و ذهن مردم را خراب مىكنند؟!"
این در حالی است که سایت هاشمی این برای انتخاب این قسمت ها از بیانات رهبر انقلاب و گرفتن نتیجه دلخواه خود، زیرکانه بخش های مهمی از همان بیانات را سانسور کرده است.
رهبر معظم انقلاب در بخشی از بیانات خویش در 15 خرداد 69 در ديدار با جمع كثيرى از علما، روحانيون، مسؤولان و اقشار مختلف مردم استان خراسان، در سالروز ولادت امام رضا(ع)، به تشریح یکی از مهم ترین ویژگی های حضرت امام(ره) یعنی مقابله ایشان با استکبار جهانی و از جمله آمریکا پرداخته اند و به صراحت تاکید کردهاند: "مقاومت و قيام و روحيهى پولادين و سخن حق و مشت گرهكردهى شما، مسلمانان دنيا را زنده كرد. استكبار نمىتواند اين را علاج كند. ما ضربه و شكست را بر امريكا و استكبار وارد كرديم. امام(ره) اين بذر را پاشيد. چه كار مىتوانند بكنند؟ براى همين است كه استكبار، در مقابل ملت ايران، دستپاچه است."
با این وجود سایت هاشمی رفسنجانی ترجیح داده است تا با چشم پوشی از این بخش از بیانات رهبر انقلاب مستقیما به قسمتهای برگزیده خود برود تا بتواند از آن نتیجه لازم را بگیرد.
مطلب مذکور در حالی در سایت هاشمی منتشر می شود که او هفته گذشته بازنشر بخشی از مصاحبه حاشیه ساز خود را اقدامی نادرست خوانده بود و انتشار آن را بدون هماهنگی با خود عنوان کرده بود.
با این وجود معلوم نیست آیا اقدام جدید سایت او در انتخاب گزینشی بیانات رهبر معظم انقلاب نیز بدون هماهنگی او انجام گرفته است یا خیر!
فرصتی برای «شل دینی» یا مهلتی برای انقلاب معیشتی
انقلاب در حجاب و رنگ از آن حرفهایی است که هرچند در میان دغدغه عمیق مردم برای بهبود شرایط اقتصادی و انتظار بی صبرانه آنها برای تحقق وعدههای دولت که بهبود معیشت نیز جزئی از آنها است، گم میشود اما دغدغه این روزهای کسانی است بیشترین دلواپسی آنها مثلا رفع فیلتر فیس بوک است!
مجلس هفته خود را با نطق علی لاریجانی شروع کرد؛ نطقی که در واقع بعد از تعطیلی دو هفته ای مجلس، اعلام موضع و بازخوانی رویدادهایی بود که در این روزها رخ داده است و اتفاقا در هر کدام رد پایی از بیوت و نزدیکان بزرگان انقلاب دیده میشد.
لاریجانی در سخنان خود گریزی به خاطرهگوییهای نا به جا از امام راحل زد و در ادامه به حرفهایی رسید که این روزها مصادیق زیادی از آن را دیدهایم و به اعتقاد او نشان میدهد که «دریافت روشنی از گذشته حاصل نشده است.»
حرفهایی که هرچند در میان دغدغه عمیق مردم برای بهبود شرایط اقتصادی و انتظار بی صبرانه آنها برای تحقق وعدههای دولت که بهبود معیشت نیز جزئی از آنها است، گم میشود اما دغدغه این روزهای کسانی است بیشترین دلواپسی آنها مثلا رفع فیلتر فیس بوک است! «شل دینی» واژهای به تناسب برخی تحرکات
«کشور ما درگیر مشکلات حاد اقتصادی است و اگر همه اراده ها معطوف شود ممکن است امکان برطرف کردن این مشکلات فراهم شود.» لاریجانی با تذکر این نکته، این را هم متذکر شد که امروز زمان نظریهپردازیهای بیپایه نیست، کشور نیاز به انقلاب در رنگها در مورد حجاب ندارد.
رئیس مجلس که البته در واژه سازی ید طولایی دارد برای توصیف این تحرکات عبارت «شل دینی» را ابداع کرد و این بار واضحتر مخاطبان خود را معرفی کرد و گفت: شل دین بودن هنر نیست به خصوص آن کسانی که از بیوت صالحین هستند باید بدانند که تربیت انسان های مومن مورد نظر است.
ریشه نظریهپردازیهای بی پایه کجاست؟
با این همه این «نظریهپردازیهای بی پایه» موضوعی نیست که صرفا این برخی درگیر و دچار آن هستند بلکه در سالهای اخیر و به خصوص در مقاطعی که دغدغههای جامعه معطوف به مسائل دیگری بود؛ به چشم میخورد و برخی که به قول لاریجانی منتسب به «بیوت صالحین» بودند بنیانگذار و آغازگر اینگونه مباحث بودند.
فائزه هاشمی، دختر رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام که در سالهای اولیه پس از جنگ نیز چنین تئوریپردازیهای از خود بر جای گذاشته و موضوع دوچرخه سواری زنان و تلاش ناموفق برای ارائه الگویی متفاوت از حجاب زنان را در کارنامه خود داشت؛ در اردیبهشت ماه سال 88 با حضور در یک برنامه تلوزیونی زنده از اینکه رنگ تیره و مرده مشکی پس از انقلاب به عنوان فرهنگ در چادر، مقنعه، مانتو و روسری زنان ایرانی وارد شد، اظهار تأسف کرد.
فائزه هاشمی: متاسفانه رنگ مشکی ارزش شد
او گفت: هميشه سعي ميکنم از کليشهها فرار کنم، نميخواهم تابع کليشهها باشم، متأسفانه بعد از انقلاب ما يک سري رفتارها براي خانم ها ارزش شد، رنگ مشکي ارزش شد، چادر مشکي، مانتو مشکي، مقنعه مشکي، روسري مشکي، و رنگ هاي تيره و مرده ارزش شد.
زهرا اشراقی در گفتوگویی که به مناسبت سالگرد ارتحال امام در سال 89 با سایت جماران وابسته به موسسه حفظ و نشر آثار امام خمینی(ره) داشت مدعی شده بود که اگر امام اکنون زنده بود میتوانست اثرات زیادی بگذارد و چون آن زمان مسأله جنگ و منافع ملي مطرح بود، موضوعي چون اجباري بودن حجاب و... تحتالشعاع قرار ميگرفت.
زهرا اشراقی در سال 89: حجاب اجباری قانون نبود، دستورالعمل اداری بود
همسر محمدرضا خاتمي درباره نظر امام پيرامون حجاب نيز گفت: هنوز هم بعضيها در مورد اينكه حجاب چگونه بايد باشد و نظر امام در اين باره چه بود، حرف ميزنند و حتي آقايان در مقابل من كه سالها با امام بودم و عقايد ايشان را به خاطر دارم، صفگيري ميكنند. او میگوید: در مورد اجباري بودن حجاب هم ما قانوني نداريم، بلكه دستورالعملي اداري است. زيرا حجاب امري سليقهاي است. وي در پاسخ به اين سئوال كه «ولي امام در سال 58 دستور داده بودند كه در ادارات همه بايد حجاب داشته باشند، در غير اين صورت بايد اخراج شوند» گفت: آن يك دستور بود، ولي تبديل به قانون نشد و تعريفي از حجاب نداريم.
یک اشراقی دیگر در سایت جماران: حجاب اجباری جای شک است
در مرداد ماه امسال نعیمه اشراقی هم در گفتوگو با سایت جماران گفت: حجاب به این شدتی که بعضی علما بر آن پافشاری میکنند، نیست و ما یک کم غلظت آن را زیاد کردهایم. مثلاً حجاب زنان پیغمبر با حجاب زنان دیگر فرق میکرده، و برای بقیه سختگیرانه نبوده است و ما خودمان، حجاب را سخت کردیم. برای مثال، استفاده از چادر برای کسی که فعالیت اجتماعی میکند، پوشش سخت و نامناسبی است، زیرا عملاً یک دست را از او گرفته است، زیرا یک دست او باید به چادرش باشد. البته نمیتوان به طور کلی گفت که چادر خوب است یابد.
او میگوید: "اما این مسئله که حکومت بیاید و حجاب را اجباری کند، از نظر شرعی برای من جای شک است و بهتر بود که ما حجاب را اجباری نمیکردیم."
اشراقی در سال 92:میخواهیم انقلاب در رنگها را شروع کنیم
از سوی دیگر در هفتههای اخیر نظیر چنین اظهاراتی که انقلاب در حجاب را دنبال میکند، از سوی زهرا اشراقی، نوه دختری امام خمینی (ره) مطرح شده است. زهرا اشراقی در گفتگو با بخش فارسی الشرق الاوسط میگوید که همواره میخواسته در زمینه نحوه پوشش و حجاب زنان ایرانی خط شکن و تابو شکن باشد.
او میگوید: همیشه هم مخالف طرز لباس پوشیدن خانم های فعال در حکومت بوده ام وبه هیچ وجه موافق آن نیستم. اگر می خواهند اسلام را معرفی کنند می توانند با لباس و حجاب بهتری این کار را انجام دهند. اتفاقا می خواستم در فیس بوک اعلام کنم و خطاب به خانم ها بگویم بیایید کم کم از رنگ شاد استفاده کنیم. احتمالا چنین کاری هم بکنم تا یک انقلاب رنگ را شروع کنیم.»
او که میخواهد بنیانگذار چینین انقلابی به زعم خود باشد؛ به اقدامات عملی اش هم در این زمینه اشاره کرده و میگوید: من چند روز پیش در اینستگرام چند تا از عکس های بدون چادرم را منتشر کردم. چند نفر که خیلی مذهبی هستند گفتند عکس شما بدون چادر است و حجاب شما خوب نیست. من هم در پاسخشان نوشتم که من همین هستم، شما نگاه نکنید!
او گرچه دولت روحانی را فرصت خوبی برای این انقلاب میداند اما با پوشش مرضیه افخم، سخنگوی وزارت امور خارجه مخالف است و میگوید: من مخالف نوع پوشش ایشان هستم به نظرم باید پوششان را تغییر بدهند. فکر می کنم باید از رنگ روشن استفاده کنند. اشراقی حتی پا را فراتر گذاشته و پیش بینی کرده که تا دو سال دیگر حکم حجاب اجباری لغو شود!
زهرا اشراقی در روزهای بعد هم با دفاع از سخنان خود درباره ضرورت تحول در رنگ پوشش مردم – اعم از زن و مرد – می گوید این کار باید توسط خود جامعه آغاز شود و امروز بهترین زمان برای این تحول است.
فائزه هاشمی: حجاب مسالهای شخصی است
اما در هفتههای اخیر بار دیگر اظهار نظرهای مشابهی از فائزه هاشمی در این زمینه شنیدهایم. او حجاب را مسالهای شخصی توصیف میکند و معتقد است که بدحجابیها در واقع واکنش به فشارها است . او ۲۲ آذر ماه سال 90 هم در نشستی تخصصی که به دعوت حسن روحانی در مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام با عنوان " خاورمیانه و چشم انداز حکومت های مردم سالار" برگزار شده بود، با بیان اینکه مردم کشورهای مصر و تونس و سایر کشور های مسلمان منطقه خواهان اسلام ترکیه ای هستند و اسلام ایرانی را قبول ندارند افزود: مگر جمهوری اسلامی ایران در طول این ۳۳ سال چه دستاوردی داشته که کشورهای دیگر بخواهند از ایران الگو برداری کنند. مردم این کشورها اسلام ترکیه را می خواهند که به حجاب و پوشش زنها کاری ندارد.
اینگونه مباحث البته در سالهای اخیر هم جسته و گریخته از سوی برخی عنوان میشد و اظهار نظر درباره رنگ چادر در ویژه نامه جنجالی روزنامه ایران در دولت احمدی نژاد نمونهای از آن بود؛ آنجا که کلهر گفته بود: رنگ مشکی چادر را ناصرالدین شاه از مجالس عیاشی اروپا آورد! لاریجانی البته این دوران را نیز یادآوری کرده و میگوید: در دوره اصلاحات عدهای تلاش کردند با ارائه ناقص و ظاهری مدرنیته میدان تاخت و تاز علیه اسلام و انقلاب باز کنند. در هشت سال گذشته هم که متاسفانه به ریش اصولگرایان گره خورده است با طرح مسائلی چون مکتب ایرانی اسلامی تلاشهای ناشیانه برای رواج اندیشههای ناسیونالیستی موجب کشمکشهای فراوان شده است.
پیگیری موضوعاتی همچون خط شکنی و تابو شکنی در حجاب و انقلاب در رنگ حجاب این روزها در حالی صورت میگیرد که دولت یازدهم تقریبا 70 روز از عمر خود را سپری کرده است و برای تحقق وعده 100 روزه بهبود معیشت کمتر از یک ماه فرصت دارد؛ وعدهای که بر مبنای واقعیات اقتصادی کشور داده شد و برای تحقق نیازمند عزم عمومی است. هرچند انقلاب در معیشت آن هم در این فرصت کوتاه مورد انتظار نیست اما حرکت در این مسیر نیازمند تشخیص درست اولویتها است و به واقع به جای آنکه به روزها و ماههای آغازین عمر دولت به عنوان فرصتی برای رواج «شل دینی» توجه شود، باید به عنوان مهلتی برای آغاز یک تحول اقتصادی و معیشتی نگریست و به نظر مي رسد فعالين سياسي و حاميان دولت با اظهار نظرها و رفتارهاي خود بايد اين فرصت را براي دولت در جهت رسيدگي به وضعيت اقتصادي و معيشتي مردم بيشتر فراهم كنند نه اينكه با اظهاراتي مطابق مباحث روزهاي اخير سعي شود مسير دولت را از اهداف اصلي خود دور كنيم.
زهرا اشراقی و هایده و مهستی و گوگوش
زهرا اشراقی بی شک پس از سید حسن خمینی، شناخته شده ترین نوه آیت الله خمینی بنیان گذار جمهوری اسلامی است.
عصر ایران: زهرا اشراقی بی شک پس از سید حسن خمینی، شناخته شده ترین نوه آیت الله خمینی بنیان گذار جمهوری اسلامی است.
او همسر محمدرضا خاتمی، دبیرکل حزب مشارکت و برادر رئیس جمهور پیشین ایران محمد خاتمی است. زهرا اشراقی در چند انتخابات مسئولیت ستاد جوانان اصلاحات را بر عهده داشت؛ او در عرصه عمومی و شبکه های اجتماعی حضوری فعال دارد و به بیان دیدگاه های جسورانه اش شهرت دارد. مصاحبه جالب و خواندنی او با روزنامه الشرق الاوسط پیش روی شماست.
پس از دوم خرداد ۷۶ و روی کار آمدن دولت اصلاح طلب محمد خاتمی، در ایران موجی از امیدواری پدیدار شد، این روزها هم شنیده می شود که فضای امید در ایران به وجود آمده، چه شباهتها و تفاوتهایی بین خرداد ۱۶ سال پیش و خردادماه گذشته که روحانی روی کار آمد می بینید؟تفاوت چندانی نمی بینم. انتخابات قبلی که آقای روحانی پیروز شدند در راستای همان انتخابات دوم خرداد بود. تاکیدی بر اینکه مردم ایران همچنان خواستار اصلاحات هستند و اگرچه وقفه ای هشت ساله در این میان افتاد و متاسفانه به هرحال حکومتی روی کار آمد که مخالف اصلاحات بود، اما مردم نشان دادند که بازهم خواستار اصلاحات هستند. همه اینها با وجود آن بود که بالاخره قبل از انتخابات فضای رقابت سرد بود و نیروهای اصلی را بهرحال رد صلاحیت می کردند، با این حال، این انتخابات نشان داد که مردم ناامید نیستند. من تفاوتی میان این انتخابات و انتخابات ۷۶ نمی بینم. فکر می کنم مردم خواستار اصلاحات و آرامش در کشور هستند. این احتمال وجود دارد که همانند فرجام دولت اصلاح طلب آقای خاتمی، پایان این دولت هم منجر به قدرت گرفتن افرادی مثل احمدی نژاد شود؟من ناامید نیستم. خرداد ۷۶ یک احساس اولیه بود بدونه پشتوانه تجربه. هم اصلاح طلبان چندان تجربه نداشتند و خام بودند و هم ضد اصلاح طلبان. فکر می کنم تا حدودی هم ضد اصلاح طلبان شاید اکنون عاقل تر شده باشند که آن روش های خشن که به کار می بردند دیگر پاسخگو نیست. فکر می کنم هر دو طرف مقداری تعدیل شده باشند، هر چند هنوز شک دارم که گروههای ضد اصلاح طلبان تعدیل شده باشند، اما رهبران آنها فکر کنم تعدیل شده باشند. بعید می دانم که فضای خشن آن دوران را دوباره بخواهند حاکم کنند. فضای اکنون با فضای دوران آقای خاتمی تغییر کرده، بحران اقتصادی شدید، وضعیت سیاسیت خارجی و تحریم ها که همگی میراث دوران احمدی نژاد هستند، فکر می کنم فضا بیشتر به سمت رفع این معضلات باشد. خود حاکمیت هم می داند که نباید فشارها بر مردم بیشتر باشد. برای همین فکر نمی کنم آن دوران تکرار شود. گفتید که فکر می کنید هم اصولگرایان و هم اصلاح طلبان تعدیل شده باشند. اصلاح طلبان در چه زمینه ای معتدل شده اند؟فکر می کنم در حوزه گفتمان. در آن زمان فضای حاکم هنوز دست آنها نبود، شناخت خوبی نداشتند. گرچه مجلس و دولت را در دست داشتند اما برخی از آنها گفتمانی تندرو داشتند و حاکمیت می ترسید و این شائبه را داشت که مبادا برخی از آنها برانداز هستند. همسر شما آقای محمد رضا خاتمی، یکی از چهره های شاخص جریان اصلاح طلبی ایران است و خود شما چهره ای بسیار شناخته شده هستید. تا کنون شده اختلاف نظر بر سر مسائل سیاسی و یا اجتماعی داشته باشید؟اختلاف نظر جزنی است. به هر صورت هر دو اصلاح طلب هستیم و خواستار اصلاحات و آرامش در کشور هستیم نه ایشان تابع محض نظریات من هستند و نه من تابع محض نظر ایشان هستم. شاید ایشان اعتقادی تر از من باشد در برخی از مسائل و من به آن شدت نباشم. مثلا چه موضوعاتی؟خیلی اختلاف چندانی در این زمینه ها نداریم. اما بالاخره بر سر مسائلی با هم مشورت می کنیم. در خصوص مصاحبه ها و.. نظر من را جویا می شود که خب کل کل هایی هم پیش می آید. اما آنچنان حاد نیست که با مثالی بتونم روشن کنم موضوع را.. خانم اشراقی شما در بین خانم های فعال سیاسی و شناخته شده ایرانی ، معروف هستید به خوش پوش بودن، لباس های رنگی و شلوار جین و.. با اینکه شما از خانواده ای مذهبی و نوه بنیانگذار انقلاب ایران هستید. تاکنون این موضوع پیش آمده است که مثلا خانواده به شما تذکر بدهند و گیر بدهند؟
خانواده من مثل خودم هستند، هم خواهرهایم، هم مادر و مادربزرگم. مثلا خانم امام بسیار خانم شیک پوشی بودند، خیلی شیک پوش تر از ما نوه هایشان بودند. منظم و مقید بودند که لباس هایی که در خانه می پوشند ست باشد از نظر رنگ آمیزی و غیره. مادربزرگ من خانمی فرهیخته، باسواد، شاعر و فوق العاده زیبا و شیک پوش بودند. حالا این نظر لطف شماست که به من می گویید شیک پوش و اگر لباس من با برخی از خانواده های مذهبی فرق می کند به تربیت خانوادگی بر می گردد. فکر می کنم لباس هر فردی نشان از طرز تفکر فرد دارد. همیشه هم مخالف طرز لباس پوشیدن خانم های فعال در حکومت بوده ام وبه هیچ وجه موافق آن نیستم. اگر می خواهند اسلام را معرفی کنند می توانند با لباس و حجاب بهتری این کار را انجام دهند. مثلا پدر بزرگ من – آیت الله خمینی – همواره می گفت رنگ سیاه مکروه است و نباید پوشید. برای همین می گویم اثر تربیتی بوده است. اتفاقا می خواستم در فیس بوک اعلام کنم و خطاب به خانم ها بگویم بیائید کم کم از رنگ شاد استفاده کنیم. احتمالا چنین کاری هم بکنم تا یک انقلاب رنگ را شروع کنیم. از لحاظ روان شناسی رنگ می تواند اثر مثبت یا منفی بگذارد، شاید الان که آقای روحانی هستند فرصت خوبی باشد. خود ایشان و وزیر خارجه هم شیک پوش هستند. سخنگوی وزیر خارجه چه؟من مخالف نوع پوشش ایشان هستم به نظرم باید پوششان را تغییر بدهند. فکر می کنم باید از رنگ روشن استفاده کنند. به خصوص سخنگوی وزارت خارجه کسی است که در دنیا مطرح می شود. نوع لباس بسیار مهم است، مثلا شما بدانید آقای خاتمی که رای بالایی آورد، فقط به خاطر طرز فکر نیست، لباس و ظاهر هم هست. متاسفانه افرادی که در درون حاکمیت هستند به این شکل در این مورد دقت نمی کنند، شاید مردها اندکی تغییر کرده باشند ولی متاسفانه خانم ها تغییر نکرده اند. اگر آرام آرام بتوانیم یک انقلاب رنگ انجام دهیم خیلی خوب می شود. شما در فیس بوک و شبکه های اجتماعی خیلی فعال هستید و حتما تصاویر برخوردهای پلیس گشت ارشاد را با خانم ها دیده اید؟من مخالف هرگونه گشت ارشاد هستم چون معتقدم اینگونه اقدامات دردی را دوا نمی کند. تا وقتی این قانون هست باید به این قانون اعتراض کرد و نه به صورت موردی و مصادیق. کل قانون گشت ارشاد باید از میان برداشته شود. البته وضعیت در ایران خیلی فرق کرده و خیلی بهتر شده. امیدوارم چون خود آقای روحانی هم مخالف این نوع برخوردها هستند کم کم این موضوع گشت ارشاد را هم جمع کنند. من چند روز پیش در اینستگرام چند تا از عکس های بدون چادرم را منتشر کردم. چند نفر که خیلی مذهبی هستند گفتند عکس شما بدون چادر است و حجاب شما خوب نیست. من هم در پاسخشان نوشتم که من همین هستم، شما نگاه نکنید!
اساسا چنین تصور و امکانی وجود دارد که روزی در جمهوری اسلامی حجاب آزاد شود؟امروز داشتم با یکی از دوستان فعال سیاسی ام صحبت می کردم، گفت که قرار است دو سال دیگرحکمش را اعلام کنند، داشتم به او می گفتم هیچ کس در جمهوری اسلامی از فردای خود خبر ندارد. واقعا چه کسی فکرش را می کرد رئیس جمهور ایران با رئیس جمهور آمریکا تلفنی حرف بزند. سه ماه پیش اگر کسی این را می گفت ما می خندیدیم و می گفتیم نشدنی است. در ایران بسیاری از چیزها از جمله حجاب قانون محکمی وجود ندارد. من نمی توانم این موضوع را رد کنم. هر چیزی در جمهوری اسلامی ممکن است رخ بدهد. حتی زمانی می گفتند "مصلحت نظام” را که تشکیل دادند بر همین اساس بود. مثلا یک زمانی حج را تعطیل کردند، مصلحت نظام این بود که امر واجبی مثل حج را تعطیل کنند. قبول دارم سخت گیری هایی هست مثلا این چیزی که نتانیاهو گفت، اما واقعا شیک پوش ترین و منظم ترین دختر و پسرهای دنیا در همین تهران هستند. من همین چند وقت پیش از سفر خارج برگشتم واقعا دخترهای ما با اینکه محدودیت دارند ولی شیک پوشی آنها حتی کمتر در اروپا دیده می شود. بله سخت گیری هایی وجود داشت. اما الان کمتر شده پسر من دانشگاه می رود با تی شرت های رنگی، قرمز، زرد، شلوار جین هم که خوب همیشه بوده. وضعیت خیلی فرق کرده و امیدوارم بهتر هم بشود. اشاره کردید به سفر خارجی، چقدر به سفر و سفر خارجی می روید؟من علاقه زیادی به سفر دارم، در این سفرها می توان آداب و رسوم کشورهای مختلف را دید. این سفر اخیرم اما برای دیدن دخترم بود. به عنوان تفریح و گردشگری هرگز به خارج از کشور نرفتم معمولا با رضا (همسر) چون پزشک است برای سمینارها و یا برای دیدار دخترم به خارج از کشور می روم. در میان کشورهای منطقه کجاها رفتید؟سالها پیش لبنان رفتم. دبی هم رفته ام، سوریه سالها پیش رفتم، الان که وضعیت خیلی خراب است. ترکیه را هم به خاطر سمینار پزشکی رفتم. زبان خارجی هم بلدید؟تا حدودی انگلیسی. همین اندازه که گلیم خودم را از آب بیرون بکشم. شما در خانه ماهواره هم دارید؟بله دارم. به چه شبکه هایی علاقه دارید؟بی بی سی فارسی، الجزیره و العربیه رو زیاد می بینیم البته عربی من خوب نیست. رضا بیشتر بیننده این شبکه های خبری عربی است. موزیک و فیلم هم می بینم. سریال مورد علاقه شما چیه؟معمولا ان بی سی رو می بینم که آخرین فیلم های هالیوود رو پخش می کنه. سریال حریم سلطان را هم می بینم. البته اگر پارازیت ها بگذارند. موزیک هم زیاد گوش می دهم. موزیک؟ خواننده مورد علاقه شما کیه؟بستگی به حال و هوا دارد. مثلا سنتی و شجریان مورد علاقه همه هست. همایون خیلی خوب میخونه یا احسان خواجه امیری. به صدای خواننده های زن گوش نمی دید؟چرا، ولی نمیشه گفت که گوگوش رو دوست دارم. سر و صدا میشه. ولی خب آره صدای هایده را دوست دارم به نظرم هایده اعجوبه موسیقی ایران بوده . مثلا "علی ای همای رحمت” هایده بسیار زیبا است. هایده و مهستی از زیبایی های موسیقی ما هستند. موسیقی پاپ را می پسندم، امابرخی از آهنگهای جدید را نه. بچه های من هم مثل خودم هستند و سلیقه نزدیکی داریم. بالاخره زندگی بدون موسیقی معنی ندارد. به نظرم زندگی اساسا بدون هنر و موسیقی بی روح است. شما اینهمه شبکه های تلویزیونی نگاه می کنید، وقت هم می کنید در خانه آشپزی کنید؟آشپزی ام خیلی خوب است. البته هر زمان وقت کنم و فرصتش پیش بیاید که آشپزی کنم. بیشتر هم طرفدار رژیم غذایی سالم هستم. من خودم از خوردن فست فود پرهیز می کنم و به پسرم علی هم گفته ام که از فست فود دوری کنه. یه مدت توی تابستون فقط گیاهخوار شدم ولی دیدم خیلی سخته و رهایش کردم. اما خوب بیشتر طرفدار سالم خوری هستم تا رستوران رفتن. اهل کافه گردی هم هستید؟ترجیح میدم دو سه تا کافه ای که آشنا هستند بروم تا اینکه همه جا بگردم. یک مشکل که ما داریم این است که به خاطر نوع حجابمان که چادر است، فکر می کنم مقداری سخت باشه، خودم فکر میکنم شاید کسانی که در کافه نشسته اند نگاه غریبی به حضور فردی داشته باشند با این نوع حجاب. ولی دوست و رفیق خیلی زیاد دارم چون خیلی رفیق باز هستم. اغلب هم جوان هستند. ترجیح میدهم بیشتر با جوان ها باشم، هم روحیه ام به آنها می خورد هم اینکه همواره چیزهای جدید از آنها یاد می گیری و هم اینکه روحیه بهتری داری. شما همسر آقای روحانی رو هم میشناسید؟ با ایشان در ارتباط هستید؟
من ایشان را خیلی سال پیش دیدم، همسفر مکه بودیم. با دختر ایشان ارتباط بیشتری داشتم. ولی خب سالهاست که ایشان را ندیده ام. خانم ایشون در اون زمانها فعال بودند؟نه همیشه خانه دار بودند. شما نسبت به جاری خود همسر آقای خاتمی خیلی در عرصه عمومی فعال تر هستید با اینکه ایشان همسر رئیس جمهور بودند.خوب روحیات فرق می کند همسر آقای خاتمی کمتر سیاسی است و روحیه متفاوتی دارد. هر کس زندگی متفاوتی دارد. ایشون زندگی خانوادگی خیلی قوی دارند. ولی شما متفاوت و در عرصه اجتماعی بسیار فعال هستید.من در زمان آقای خاتمی تلاش کردم تابو شکنی کنم، فکر می کنم تا حدودی هم موفق شدم. ولی متاسفانه بزرگترین مانع و مخالفینم در خصوص پوشش، خود خانم ها بودند. فکر می کنم که می شود مسلمان خوبی بود، حجاب را رعایت کرد ولی حجاب زیبایی هم داشت. حجاب باید جاذبه داشته باشد نه اینکه برخی ها با نوع حجاب نازیبایی که دارند دافعه می آفرینند. خیلی دوست داشتم در این زمینه ها خط شکن باشم اما زیاد موفق نبودم. ولی دولت آقای روحانی فرصت دوباره ای است.
[ سه شنبه 30 مهر 1392برچسب:زهرا,اشراقی,هایده,مهستی,گوگوش,موسیقی,هنر,اشراقی,نوه امام,امام,خمینی, ] [ 11:31 ] [ محمد رضا بنازاده ]
[
]
به دنبال انتشار عکسی از دختر نعیمه اشراقی در فضای مجازی وی در صفحه فیس بوکش توضیحاتی را منتشر کرد.روز گذشته عکسی بحث برانگیز از نعیما طاهری فرزند نعیمه اشراقی خواهر زن محمد رضا خاتمی در شبکه های اجتماعی پخش شد. البته عکس های منتشر شده از ..
به دنبال انتشار عکسی از دختر نعیمه اشراقی در فضای مجازی وی در صفحه فیس بوکش توضیحاتی را منتشر کرد.
روز گذشته عکسی بحث برانگیز از نعیما طاهری فرزند نعیمه اشراقی خواهر زن محمد رضا خاتمی در شبکه های اجتماعی پخش شد.
البته عکس های منتشر شده از دو نوع متفاوت بود که در یکی از آنها نعیما طاهری دامن بر تن داشت و این عکس از سوی نعیمه اشراقی در شبکه ها پخش شده بود ولی عکس دیگر نعیما را با ساپورت نشان میدهد که البته این 2 عکس از صفحه نعمیه اشراقی حذف شده است.
نعیمه اشراقی دقایقی پیش در واکنش به پخش عکس دخترش با ساپورت که با ناراحتی مخاطبان شبکه اجتماعی روبرو بود و همه با بیان اینکه اهل بیت امام نباید این وضع ظاهری را داشته باشند در راستای دفاع از دختر خود نوشت:
نعیما!
دختر دلبندم، کسب مقام اول مرکز نخبگان ایالت انتاریو کانادا را به تو تبریک می گویم. باید بدانی به وجودت افتخار می کنم نه برای مدال، بلکه برای انسانیت، شرافت، مهربانی و برای دیانتت....
دختری که اغلب جلسات هفتگی تفسیر قرآن را ترک نمی کند و به آنچه از آن می آموزد، عمل می کند...
عزیزم، هرگز از تو جز اخلاق نیکو، ادب، عاطفه و وفا ندیدم... اگر شیرینی این پیروزی را به کامت تلخ کردند به فال نیک بگیر که انتقاد و حتی حمله، انسان را مصمم و آبدیده می کند.
دخترم، قدم های بعدی را بلندتر و محکم تر بردار و از آنچه می آموزی برای خدمت به هم نوعت استفاده کن، بدان همواره دعای خیر مادرت همراه توست، از خداوند منان برایت بهترین ها را آرزو دارم.
نعیمه اشراقی ، نوه امام (ره) در صفحه فیسبوک خود از کسب مقام اول دخترش _نعیما طاهری_ در مسابقه OCE از ایالت انتاریو کانادا، خبر داد و چنین نوشت:
حدس بزنید این دانشجوی ایرانی کیست؟ دخترم نعیما دانشجوی رشته روابط بین الملل، در این مسابقه هزاران دانشجو برای کسب رتبه اول با هم رقابت می کنند. آقای دکتر رضا مریدی وزیر تحقیقات و فن آوری ایالت انتاریو و دکتر تام کور رئیس موسسه Ontario Centres of Excellence جوایز مسابقه را اهدا می کنند. باآرزوی موفقیت تمام دانشجویان ایرانی در سراسر جهان...
اما نکته جالب و قابل توجه در این مطلب خانم اشراقی، استفاده ناشیانه ی او از فتوشاپ در تلاش برای کشیدن دامن برای دخترش است!! که موج انتقاد و تمسخر از سوی کاربران این شبکه اجتماعی را به همراه داشت.
تفاوت این دو تصویر را پیدا کنید!!!
یکی از کاربران این شبکه اجتماعی در انتقاد به حرکت نعیمه اشراقی، چنین نوشته است: " اگر صرفا بحث حجاب ایشون بود می شد یه مسئله ی شخصی و خوب به ما ربطی نداشت و البته از نوع آرایش مادر مشخص بود دختر محترم معیارهاشون برای پوشش چی هست. اما وقتی دروغ گفته میشه و حقیقت واروونه جلوه داده میشه، قابل قبول نیست. متاسفیم برای شما." و کاربر دیگری نوشته: "چند تا سوال. اگر با نوع پوشش دخترتون مخالف بودید چرا اجازه استفاده از همچین لباسی را به ایشان دادید؟ سوال بعدی، اگر مخالف نبودید چرا از فتوشاب برای عکس استفاده کردید ؟"
خانم اشراقی هنوز پاسخی به مخاطبان خود نداده اند. در صورت پاسخ دادن ایشان به این انتقادات _ که بی شک جالب و شنیدنی خواهد بود _ حتما به اطلاع خوانندگان محترم خواهیم رساند.
از انتشار عکس جعلی تا توهین به خانواده شهدا
نعیمه اشراقی از دسته افرادی است که به دلیل منتسب بودن به خانواده حضرت امام خمینی(ره) سعی در القا نمودن نظرات منحرف خود به عنوان نظر حضرت امام(ره) نموده است.
نعیمه اشراقی که با اظهار نظرهای جنجالی و به دور از حقیقت سعی در نزدیک نشان دادن افکار خضرت امام خمینی(ره) به خود! داشته و با انتشار برخی از این نظرات در صفحه فیسبوک خود مدام در حال جنجال آفرینی و مطرح نمودن نام خود در رسانه ها بود، بنا بر اخبار منتشره به دستور سیدحسن خمینی صفحه خود را در این شبکه اجتماعی حذف نموده است.
اما ماجراهای جنجالی وی در فیسبوک موضوعی است که به سرعت از اذهان پاک نخواهد شد و این سوال نیز جای پرسش دارد که اگر شخص دیگری غیر از منتسبین به خانواده حضرت امام(ره) چنین نظراتی درباره ایشان مطرح می کرد، موسسه موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره) چه نوع موضعی اتخاذ می نمود؟
آمریکا امروز دشمن ما نیست!
نعیمه اشراقی در صفحه فیس بوک خود نوشت: آمریکا آن زمان دشمن رو در روی ما بود؛ در حالیکه امروز اینطور نیست آمریکا امروز یک رئیس جمهور صلح طلب دارد حرف من این است دوباره فرصت سوزی نکنیم و از شرائط جدید بهترین بهره را ببریم و وارد مذاکرات مستقیم شویم و راه صلح را پیشه کنیم.
«کسانی هم که مخالف رابطه با آمریکا هستند به دلیل آرمان های امام نیست بلکه بخاطر منافع شخصی شان است»
شعار مرگ بر آمریکا را از نماز جمعه حذف کنیم!
استفاده اشراقی از فتوشاپ برای اصلاح حجاب دخترش
پس از انتشار تصویر فتوشاپی نعیما طاهری دختر نعیمه اشراقی در سایت العربیه و بی حرمتی به شخصیت امام راحل (ره)، سایت یاهو نیز در صفحه اول خود با انتشار این عکس، کار را بیش از گذشته برون مرزی و بین المللی نمود.
نظرات نعیمه اشراقی درباره حجاب
نعیمه اشراقی در مصاحبه خود با یک روزنامه اصلاح طلب نظر در مورد حجاب بی پروایی را به حد اعلا رساند و علی رغم تاکیدات حضرت امام (ره) و مراجع عظام مبنی بر حفظ حجاب اسلامی می گوید:
" به نظر من، بسیار بهتر بود که ما حجاب را اجباری نمی کردیم. به خاطر اینکه ما با اجباری کردن حجاب، می خواستیم حاشیه امنیت جامعه را بالا ببریم، اما دقیقا برعکسش عمل کردیم و امنیت را پایین آوردیم. وقتی ما در جامعه حجاب را اجباری کردیم، محدودیت و ممنوعیت ایجاد کردیم، روابط دختر و پسر را ممنوع کردیم، همه این مسائل از خیابان ها به درون خانه ها رفت. کسانی که به مسائل دینی اعتقادی ندارند، وقتی در خیابان به خواسته های خود نمی رسند، در خانه ها، از مواد مخدر، مشروب و … استفاده می کنند و روابط غیراخلاقی میان دختر و پسر شکل می گیرد. در نتیجه ما امنیت را برای نسل جوان پایین آوردیم. من چون در دو شهر لندن و تورنتو مدتی زندگی کرده ام، تفاوتهای این دو شهر را با شهری مانند تهران دیده ام و می دانم. مشکلات دختر جوانی که در تهران، از منزل خارج می شود و مسیری را طی می کند تا به مقصد برسد، خیلی بیشتر از مشکلات دختر جوانی در شهری مانند تورنتو است. در آنجا، یک دختر جوان با یک خانم مسن و یا یک آقا فرقی ندارد و هیچ کس به او تعرضی نمی کند و امنیت بالا است!"
دستور سیدحسن خمینی به نعمیه اشراقی برای بستن صفحه فیسبوک
در پی ایجاد برخی حواشی پیرامون صفحه شخصی خانم نعیمه اشراقی در شبکه اجتماعی فیسبوک و پاسخ تند پسر شهید همت به مطلب توهین آمیزی که اشراقی در صفحه اش منتشر نمود، سید حسن خمینی در تماسی با نعیمه اشراقی به وی دستور داده و تاکید کرد که علاوه بر انتشار بیانیه دلجویی، صفحه فیس بوک خود را نیز مسدود کند که وی به این کار مبادرت ورزیده است.
شایان ذکر است که نعیمه اشراقی در صفحه شخصی فیس بوک خود، خاطره ای را از قول حضرت امام خمینی(ره) نقل نموده بود که در بخش کامنت های این پست فیس بوکی کامنتی دیگر با پروفایل «نعیمه اشراقی»، خاطره ای دیگر از امام خمینی درباره همسران شهدا نقل شده بود که مضمونی موهن داشت. خانم اشراقی در نامه ای که خطاب به پسر شهید همت نوشته است و در پستی دیگر که به عنوان آخرین پست فیس بوکی ایشان باید قلمداد شود، انتساب این کامنت به خود را تکذیب کرده و آن را به یک اکانت مجعول نسبت داده است.
این موضوع باعث بحث های فراوانی در شبکه اجتماعی فیس بوک شده است. همچنین دلیل مخاطب قرار دادن مصطفی همت، فرزند شهید حاج ابراهیم همت، پست فیس بوکی اعتراض آمیز وی در مواجه با کامنت موجود در صفحه خانم اشراقی بوده است.
البته این موارد فقط چند مورد از آخرین نظرات جنجالی نعیمه اشراقی است و وی پیش از این نیز به توهین های مختلفی به مسئولان و ارکان نظام از جمله شورای نگهبان پرداخته بود.
تمام تنم از دروغ درد گرفت
مسیح علینژاد، روزنامهنگار فراری فتنه 88 هم در صفحه فیسبوک خود با واکنش به این مساله اعتراض کرد و برای نعمیه اشراقی نوشت:سرکار خانم نعیمه اشراقی! این جملهای که در مورد همسران شهدای جنگ نوشتهاید، سخیف است. جمله تهوع آور است این اسمش طنز نیست، جوک نیست.
با توجه به تکذیب نعیمه اشراقی از جوک منتسب به او، مسیح علینژاد بار دیگر در مطلبی جداگانه نوشت: «تمام تنم از دروغ درد گرفت. دوستان اصلاحطلبی را میشناسم که میدانند نعیمه اشراقی نه تنها آن کامنت را خودش نوشت بلکه از جک نوشتهاش در مورد شهدای جنگ در صحبتهای خصوصی با آنها دفاع هم کرد.»
سخنان جنجالی نعیمه اشراقی در دیلی تلگراف و سایت های ضد انقلاب
انتشار مصاحبه خانم اشراقی با دیلی تلگراف در سایت های اپوزیسیون در شرایطی صورت می گیرد که وی در صفحه فیس بوکش از آنچه "تحریف بخش هایی از مصاحبه خود با دیلی تلگراف" خوانده، انتقاد می کند و می نویسد که این مصاحبه مورد تایید نمی باشد.
وی با پی بردن به این ماجرا با اعتراف به دروغ و پوچ بودن آزادی بیان غربیها نوشته است: «دوستان عزیز، حسرت دموکراسی در غرب را نخورید! آن جا هم از آزادی بیان خبری نیست، متأسفانه بخشهایی از مصاحبه من با روزنامه دیلی تلگراف تحریف شده و مورد تایید اینجانب نمیباشد.»
مجلس ورود كرده و بررسي ميكند حجتالاسلام نصرالله پژمانفر عضو كميسيون فرهنگي مجلس با اشاره به اظهارات نعيمه اشراقي در مورد امام و شهدا اظهار داشت: بنده مطمئن هستم اگر امام در قيد حيات بودند با اين كارهاي غيراخلاقي همان كاري را ميكردند كه با سيدحسين آقا خميني انجام دادند. وي تاكيد كرد: قطعا كميسيون فرهنگي مجلس چنين اظهاراتي در مورد امام و شهدا را محكوم ميكند و آنها را بررسي خواهد كرد. پژمانفر همچنين به تهران امروز گفت: امام خميني(ره) جايگاه حقوقي خاصي بين مسلمانان و مردم آزاده دنيا دارند كه كسي نميتواند اين جايگاه را مانند ماترك او به ارث ببرد و نسبت خوني و سببي مجوزي براي اظهارنظر درباره جايگاه حقوقي اين فرد بزرگ نيست.
وي گفت: امام خميني(ره) با نوه خودشان كه متخلف بود برخورد و او را در منزل زنداني كردند و اين نشان ميدهد كه براي اطرافيان خود هيچ مصونيتي قائل نبودند. پژمانفرخاطرنشان كرد: ما بايد با افرادي كه درباه جايگاه حقوقي امام صحبت كرده و به ايشان هتك حرمت ميكنند به شدت برخورد كنيم همانطور كه اگر خود امام خميني بودند برخورد جديتري با اين موضوع داشتند. احترام مردم به خود امام و فضايل اخلاقي ايشان بود نه به خانواده و نوه و باقي افراد...مردم شيفته خود امام بودند. اين را مهدي موسوينژاد گفته و در ادامه به تهران امروز ميگويد: اگر مردم احترامي براي اهلبيت امام قائل هستند براي اخلاق و فضايل امام خميني است و در صورت عدول از مسير امام و انقلاب افراد احترامي نخواهند داشت. براي مردم هم فرقي ندارد كه عدول كرده از انقلاب نوه امام است يا هر فرد ديگري. وي افزود: همانطور كه حضرت نوح(ع) پسر متخلف را نجات نداد،همانطور كه ائمه و پيامبران اطرافيان متخلف را سخت مجازات ميكردند، امروز هم همين اتفاق بايد رخ داده و با متخلف برخورد شود و چه بهتر كه اين برخورد از سوي خانواده امام خميني(ره) باشد. بيانيه خانواده شهدا همچنين در پي انتشار مطلبي موهن از سوي نعيمه اشراقي در صفحه فيسبوك، جمعي از خانواده شهدا و ايثارگران با امضاي بيانيهاي اعتراض خود را اعلام كردند. در بخشي از اين بيانيه آمده است: متاسفانه اين روزها خاطرهسازيهاي دروغ و منسوب كردن آن به حضرت امام(ره) به اتفاقي عادي در عرصه سياسي كشور تبديل شده است و كساني كه مدعي قرابت و نزديكي با امام امت هستند، نارواترين اظهارات و منويات دروني خود را به ساحت آن امام سفر كرده منسوب ميكنند. گفتار نسنجيده و خارج از چارچوب ادب نعيمه اشراقي (نوه دختري حضرت امام) و منسوب كردن اين خاطرهسازيها به امام راحل، موجي از واكنشها و موضعگيريهاي دلسوزان و خانوادههاي شهدا را برانگيخته است و خانواده شهيدان همت، رستگار، بروجردي، صنيعخاني، بذرپاش، كشوري، دستواره، مهدي باكري و بسياري ديگر از خانواده معظم شهدا اين اظهارات شنيع و ناپخته را محكوم كردهاند. در اين بين «بيموضع بودن» موسسه حفظ آثار امام(ره) از همه جالبتر است. اين موسسه ترجيح داده كه به جاي موضعگيري درباره اين داستانسراييها و نسبت دادن آن به امام روحالله، سكوت پيشه كند؛ يكي از اعضاي موسسه حفظ آثار امام، درباره مطلب منتشر شده از سوي نعيمه اشراقي كه در قالب خاطرهاي از امام(ره) به خانواده شهدا توهين كرده است، گفته «من در اين مورد اظهارنظري نميكنم.»
اتخاذ اين رويكرد در حالي است موسسه حفظ آثار امام در قبال كوچكترين برنامهها و مستندها درباره حضرت امام(ره) واكنش نشان ميدهد و شوربختانه درباره انتساب چنين موضوع خلاف واقعي تنها نظارهگر است.
لازم به یادآوری است موسسه تنظیم و نشر آثار امام(ره) در جریان فتنه ۸۸ و پس از اقدام توهینآمیز حامیان موسوی در پاره کردن عکس بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و آتش زدن آن، نه تنها این اقدام را محکوم نکرد؛ بلکه از رسانه ملی به خاطر پوشش خبری این مساله، به شدت انتقاد کرد!
موج انتقادات شدت گرفت
انتظار افکار عمومي براي شکسته شدن قفل سکوت بيت امام(ره)/ آيا معذرتخواهي خشک و خالي قانع کننده است؟
نعيمه اشراقي" با بيان ادعايي زشت و سخيف واكنش صريح و قاطع خانواده شهدا و ايثارگران، فعالان سياسي و دوستدارن رهبر فقيد انقلاب را برانگيخت، اين در حالي است كه موسسه تنظيم و نشر آثار امام (ره) در اين مدت، تنها سكوت اختيار كرده است.
"نعيمه اشراقي"، نوه پر سر و صداي اين روزهاي بنيانگذار کبير انقلاب اسلامي(ره)، بار ديگر خبرساز شد. هنوز مدت زيادي از انتشار عكسي فتوشاپي در صفحه فيسبوك شخصياش نگذشته بود كه بيان خاطراتي از هم نشيني وي با امام خميني(ره)، باز هم جنجال برانگيز شد؛ سخني كه اشراقي آن را لطیفه تعبير كرد، توهین مستقیم به خانواده شهدا، پاسداران انقلاب اسلامی و دوستداران بنيانگذار كبير انقلاب اسلامي(ره) بود. پيش از اين "نعيمه اشراقي" در صفحه فيسبوك شخصي خود، عكسي فتوشاپ شده از حجاب اسلامي دخترش هنگام دريافت جايزه در يكي از دانشگاههاي خارج از كشور منتشر كرد، اما ديري نپاييد كه با انتشار عكس اصلي اين مراسم، سيل انتقادات به سمت وي روانه شد. و اينك اشراقي در جنجال ديگري، با ادعايي زشت و سخيف واكنش صريح و قاطع خانواده شهدا و ايثارگران، فعالان سياسي و دوستدارن رهبر فقيد انقلاب را برانگيخت، اين در حالي است كه موسسه تنظيم و نشر آثار امام (ره) در اين مدت، تنها سكوت اختيار كرده است.
"مصطفي همت"، پسر شهيد "ابراهيم همت" بادرفشاني خواندن سخنان اخير اشراقي در صفحه فيسبوك شخصي خود، با اظهاراتي تند به اعتراض پرداخت. وي با بيان اينكه بهتر است اطرافیان اشراقي تذكري به وي بدهند تا شاید کمی در گفتارش تغییر صورت گيرد يا این حداقل را درک کنند که هر حرفی را نباید زد و در هر جایی نباید گفت، اظهار داشت: اولین چیزی که با مطلب زشت ایشان به ذهن میرسد، این است که وقتی بچههای این مملکت در زیر گلوله و بمب و خمپاره تکهتکه میشدند، رهبری که خیلی از "فرزندان ایران" به فرمان او راهی جبهه شدند، در مورد سربازان و خانواده آنان، شوخیهای زشت میکرده، این موضوع را مطلب اشراقی به هر ذهنی تزریق میکند، آیا چنین کاری تیشهزدن به ریشه افکار و شخصیت امام خمینی(ره) نیست؟ مصطفي همت ادامه ميدهد: اگر واقعاً چنين شوخی بیشرمانهای در آن ایام در جامعه شایع بوده، تنها باید گفت شرم بر سازندگان و شرم بر رواجدهندههای چنان شوخی بیشرمانهای؛ افرادی که آنقدر بیشعور و نفهمند که درک نمیکنند با این ظلمها به خانوادههای سربازان جنگشان، فقط باعث میشوند در جنگ بعدی کسی برایشان نجنگد و خواهر و مادر و دختر و باقی زنان فامیل و آشنایشان مثل سدههای گذشته در زیر دست و پای سربازان دشمنان شرقی و غربی قرار بگیرد.
فرزند شهيد همت با بيان اينكه حس میکنم در جنگ گذشته، کلاه گشادی بر سر خانوادههای کشتههای جنگ و کل رزمندهها گذاشته شده، افزود: رزمندهها در جبهه جنگ و زیر رگبار گلوله و بمب و خمپاره بودند و خانوادههایشان در سختترین شرایط زندگی میکردند (و این سختی بعد از شهادت و جانباز شدن رزمندهها ادامه یافت و گاهی بیشتر هم شد) و آنوقت این خانم که در خوشی تمام به سر میبرده است. وي در پايان با بيان اينكه، به دليل احترامی که برای امام خمینی(ره) قائل است از چنین ادبیاتی استفاده کرده، ادامه داد: در غير اين صورت در برابر شخصی که چنين توهینی به خانوادههای شهدا روا ميدارد، الفاظ درخور شأن وي را به کار میبردم و البته این نگهداشتن حرمت، همیشگی نخواهد بود؛ اگر اطرافیان ایشان تصحیحی در گفتارش صورت ندهند، چارهای جز شکستن حریمها باقی نمیماند. اظهارات تند "مصطفي همت" پسر شهيد "ابراهيم همت"، اشراقي را مجبور به پاسخگويي، و در نهايت تكذيب اظهارات منتشر شده از سوي وي كرد. نوه رهبر فقيد انقلاب(ره) در نامهاي كه در سايت جماران منتشر شد، خطاب به "مصطفي همت" بيان داشت: نامه جناب عالی را درباره مطلبی موهن و غلط خواندم، تنها میتوانم در این مورد سر تعظیم در مقابل شما و خانوادههای عزیز شاهد فرود بیاورم؛ شهیدان و خانوادههای عزیز ایشان بر تارک انسانیت جای دارند و نابخردی کسی نمیتواند پیوند آسمانی آنها با امامشان را قطع کند. وي افزود: تو و هزاران زن و مرد بزرگی که امثال من در آرامش ناشی از سختیهای ایشان زندگی میکنیم با ارزشتر از آن هستید که نوشتهای غلط و بیارزش از ارزش آنها بکاهد؛ همه باید بدانیم امام(ره) جز در تار و پود اسلام و ارزشهای آن - از نماز و روزه گرفته تا حجاب و پاکدامنی- و جز در پیوند با یاران فداکارش معنی نمیشود، مگر میتوان امام را در خاطر مجسم کرد و جلوه زیبای امر به معروف و نهی از منکر را در او مشاهده نکرد؟ اشراقي ادامه داد: مگر میتوان احترام بیحد و حصر امام(ره) به شهیدان و خانوادههای آنها را با ذکر کلماتی موهن و بیارزش از یاد برد؟ همین جا لازم میدانم به صراحت تمام انتساب آنچه در فضای مجازی به امام و از قول من منتشر شده را تکذیب کنم و از خداوند برای جاعلینی که این گونه با احساسات پاک مردم بازی میکنند طلب هدایت نمایم، از این پس با توجه به دستبردهای چند گانه به صفحه شخصیام، این صفحه را مسدود میکنم و عاجزانه از خداوند متعال علو درجات امام و شهدای عزیز را مسئلت نموده و برای خانوادههای آنان آرزوی سلامت و بهروزی دارم. گفتني است اشراقي با دستور مستقيم "سیدحسن خمینی"، صفحه فیسبوک خود را مسدود کرد، همچنين وي براي دلجويي از خانواده شهيد همت، عازم اصفهان شد. ( اينجا)
اما با وجود اعتراضات گستردهاي كه تا به امروز صورت گرفته، موسسه تنظیم و نشر آثار امام(ره) تاكنون تنها سكوت اختيار كرده است؛ در همين راستا "عماد افروغ" استاد دانشگاه و کارشناس مسائل سیاسی در گفتگو با برخي خبرگزاريها، اظهار داشت: وظیفه اصلی موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره) تدوین و نشر آثار و اندیشههای ایشان در وهله اول و دفاع از جایگاه و منزلت بنیانگذار انقلاب اسلامی از طریق مقابله با انتساب مواضع ناموجه و فاقد اعتبار به ویژه از طریق چهرههای شناخته شده در وهله دوم است.این استاد دانشگاه اضافه كرد: از ساير منتسبین به امام(ره) انتظار میرود که خود در برابر اینگونه مواضع که ممکن است به گونهای شخصیت امام(ره) را مخدوش کند، موضع بگیرند. همچنين "مهدی فضائلی" کارشناس مسائل سیاسی نيز حفظ و حراست از حریم حضرت امام (ره) را از مهمترین وظایف موسسه حفظ و نشر آثار ايشان ميداند. اما واکنشها به اينجا ختم نشد و "سيد محمدصادق خرازي"، سفير سابق ايران در سازمان ملل، چند شب گذشته در صفحه فيسبوک شخصي خود با ابراز ناراحتي از ادعاهاي "نعيمه اشراقي"، مطلبي را منتشر کرد، متن کامل آن به شرح ذيل است: "به نام خداي شهيدان هم حال جسمی من بهم ریخته و هم حال روحیام!! جمعی از فرزندان شهدا که پدرانشان یاران، دوستان و همسنگر دوران دفاع مقدس بودند و گهگاه من را نیز عمو خطاب میکنند طی دو روز گذشته با من تماس گرفتند و خشم و دلخوری خود را از اهانت خانوم نعیمه اشراقی بیان کردند و برخی بخاطر نسبت خانوادگی و برخی هم بخاطر ارتباطاتم، با من تماس میگرفتند و به شدت از اهانت به ناموس شهیدان که ناموس ملت بزرگ ایران هستند، گلایه میکردند. من نمیفهمم که چرا عدهایی اینگونه بیپروا برای محبوبیت خویش و مقبولیت خود، حضرت امام(ره) را له میکنند و خانواده شهدا را به استهزاء میکشند؛ فرزند یکی از شهیدان والا تبار این سرزمین میگفت اگر یکی از مردم عادی و یا حتی یکی از همین خانواده شهدا به امام و شهداء اهانت میکرد حتما چند سالی برایش حبس میبريدند، من اگر چه علاقهایی به حبس و زندان برای هیچ فردی با هر نظر و دیدگاهی ندارم، ولی معتقدم نبایست به صرف بستگی به حضرت امام از روی امام عبور کنند.
مرکز نشر و حفظ آثار امام(ره) بجای آنکه دیدهبان مردم باشد بایست دیدهبان خود اعضای بیت باشد که با نام حضرت امام(ره) برای خود مشروعیت و با حرفهای بیمنطق و شبه روشنفکری، برای خود محبوبیت خلق کنند؛ این مرکز بایست نخست نسبت به خودیها و رفتار و سکناتشان حساسیت نشان دهد و بعد به گروههای سیاسی!!! این اتفاق خیانت به امام(ره)، جنایت علیه شهیدان و نامردی به بزرگ مردی است که همه مشروعیت احترام اعضای بیت معظمله، از آن اوست. امیدوارم با یک معذرت خواهی خشک وخالی نخواهند این کثافتکاری را ماست مالی کنند، و بزرگان بیت حضرت امام رضوان الله علیه موضع منطقی و جدی بگیرند". اما هنوز چند ساعتي از انتشار اين مطلب نگذشته بود که مشاور ارشد رئيسجمهور در دوران اصلاحات با حذف آن به دليل وظيفه شرعي، مطلب ديگري منتشر کرد، متن کامل آن به شرح ذيل است: "لحظاتی قبل خانوم نعیمه اشراقی با من تماس گرفتند و گفتند، من هرگز چنین کاری نکردم و با فیس بوک و نام جعلی دیگری این اقدام صورت گرفته است و همچنین تاکید کردند برادر همسرم که فرزند مرحوم "آیتالله طاهری اصفهانی" است از شهدا و خانواده همسرم نیز از خاندان معظم شهدا هستند و من خاک کف پای شهیدانم و هرگز به خود اجازه نمیدهم چنین جسارتی آن هم من که نوه حضرت امام(ره) هستم به امام و آرمانهای امام و شهیدانمان کنم. با توضیحاتی که سرکار نعیمه خانوم اشراقی دادند وظیفه شرعی و اخلاقی من است که حمل بر صحت کنم و توضیحات ایشان را بر هر نکتهای دیگری رجحان دهم! امیدوارم همه ما پاسدار فضیلتها و آرمان شهیدانمان باشیم و خود را متعهد بدانیم که شهدا سرچشمه بزرگواری و وحدت ملت ایران هستند. همه ما با هر دیدگاهی و هر مذهبی و ایمانی نمیتوانبم نسبت به کسانی که با خون خود در برابر دشمن ایستادگی کردند و همچنین خانوادههای ایشان که با شرف وعزت مقاومت وابستادگی وصبوری کردند بیتفاوت باشیم. تا تاریخ، تاریخ هست از حماسه آنها که خون خود را برای ملت ایران و اسلام و قرآن تقدیم کردند به بزرگی و عظمت یاد خواهد کرد". با توجه به اوج گرفتن موج واكنشها و انتقادات عليه ادعاهاي منتسب به "نعيمه اشراقي"، افکار عمومي و مردم ايران انتظار دارند "سیدحسن خمینی"، "محمدعلی و حمید انصاری"، از اعضای اصلی دفتر امام(ره) و موسسه تنظیم و نشر آثار ایشان، براي شفاف سازي بيشتر، اين سكوت را بشكنند تا امكان سوء استفاده را از دشمنان انقلاب و نظام بگيرند. در همين راستا "حجتالاسلام سید مرتضی حسینی" نماینده مردم قزوین، آبیک و البرز در گفتگو با خبرنگار باشگاه خبرنگاران، اظهار داشت: مقرر شده 28 مهرماه، در مورد اداعاي اشراقي، در کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی تصمیمگیری صورت گیرد. (اينجا)
بايد منتظر ماند و ديد آيا موسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام خميني(ره)، قفل سکوت خود را ميشکند؟
[ دو شنبه 29 مهر 1392برچسب:سیاسی,اشراقی,نعیمه,امام,شهدا,جک,لطیفه,تهمت,نعیمه اشراقی,امام خمینی,خمینی, ] [ 11:40 ] [ محمد رضا بنازاده ]
[
]
روز عرفه است؛ روز دعا و ذكر و تضرع و ابتهال و راز و نياز است؛ بخصوص شما جوانها قدر اين روزهاى بزرگ و اين ساعات باارزش را بدانيد. همين رابطهى با خداست كه سينهها و دلها را منشرح مىكند؛ راه را براى انسان باز مىكند؛ عزم و اخلاص به انسان مىدهد؛ به كارها بركت مىبخشد؛ توفيق الهى را بر سر انسان سايهگستر مىكند و نتيجهى آن، پيشرفت در خط اصيل ارزشهاى اسلامى است. اين روزها و اين ساعات باارزش را هرگز از دست ندهيد.
ديدار عمومى مردم قم 1384.10.19
[ یک شنبه 21 مهر 1392برچسب:شهدا,حجاب,چادر,, ] [ 11:55 ] [ محمد رضا بنازاده ]
[
]
چادرم باشد مرا معیار ایمان و شرف
همچو مروارید زیبایم درون یک صدف
دید نامحرم نیفتد لاجرم بر سوے من
افتخارم باشد این،زهرا بود الگوے من
مدعے گوید که چادر یک نشان فانے است
من ولے گویم که با چادر تنم اسلامے است
مدعے گوید که با چادر کلاست باطل است
من ولے گویم که ایمانم ز چادر کامل است
مدعے خواهد مرا بے دین کند با لفظ دوست
چادر من همچو تیر زهرگین،بر چشم اوست
گنجشک ناز و زیبا، که میپری اون بالا
بال و پرت به رنگ خاک، دلت مهربون و پاک
به من بگو وقتی که پر کشیدی بابام رو تو ندیدی؟
دیدمش از این جا رفت اون بالا بالاها رفت
پیش ستاره ها رفت
یواش و بی صدا رفت
ستاره آی ستاره، پولک ابر پاره
خاموشی و می تابی، بیداری یا که خوابی
به من بگو وقتی که خواب نبودی بابام رو تو ندیدی؟
دیدمش از این جا رفت اون بالا بالاها رفت
از اون طرف از اون راه
رفته به خونه ی ماه
ماه سفید تنها، که هستی پشت ابرا
نقره نشون کهکشون، چراغ سقف آسمون
به من بگو وقتی که نور پاشیدی، بابام رو تو ندیدی؟
همینجا پیش من بود، نموند و رفت زود زود
اون بالا بالاها رفت
بابات پیش خدا رفت
خدا که مهربونه، پیش بابام می مونه
گریه نمیکنم من، که شاد نباشه دشمن
آن كساني كه اذعان دارند كه از سالهاي دور مخالف شعار مقدس و سرنوشتساز «مرگ بر امريكا» بوده و از امام ميخواستند كه ملت ايران را از اين شعار باز دارند، مردمي نيستند، در صف ملت نايستادهاند و راهشان از مردم جداست.
*** آنهايي كه زمزمه ميكنند كه «تا قيامت نميتوانيم با امريكا قهر باشيم»!! يا آن بيخبراني كه الفباي سياست را بلد نيستند اظهار ميدارند كه «مرگ بر امريكا آيه قرآن نيست»! از قرآن بيگانهاند، راه قرآن را گم كردهاند از راه راستين ملت دورماندهاند.
*** ملت مقاوم و پايدار ايران تا با ظلم و تجاوز امريكا روبهرو است از مبارزه با امريكا باز نميماند و با ظلم سازش نميكند و شعار «مرگ بر امريكا» نمادي از مبارزه اسلامي و خستگيناپذير ملت انقلابي ايران با شيطان بزرگ است و مبارزه با شيطان تا قيامت پايدار و استوار است و پايان نمييابد.
*** اين شرمآور است كه قصاب آل سعود كه امروز در عراق و سوريه و لبنان آزاديخواهان و راستقامتان را همراه با زنان و كودكان بيگناه با پول نفت عربستان و سلاحهاي شيميايي و پرورش تروريست قتلعام ميكند و كشورهاي ياد شده را به حمام خون بدل كرده است از آنان به عنوان «برادر» ياد كند
*** برخي از نظريهپردازيها و نوشتهها از روي توطئه شوم مثلث تسليمطلبان، رفاهطلبان و ليبراليستهاي وابسته به امريكا پرده برميدارد
*** دريغ از چشم باز و قلبي بيدار تا از سرنوشت انگلهاي خائني چون انورسادات و حسني مبارك و... پند و عبرت بگيرد و بررسي كند آيا آنها با تسليم و سازش در برابر شيطان بزرگ توانستند به چنين آرمانهاي رؤيايي دست يابند؟
*** ملت ايران افزون از الهامپذيري از مكتب تشيع و راه حسينبن علي (عليهماالسلام) از رهبري حكيمانه و خردمندانه ولي فقيهاي فرزانه و بيدار و هوشيار برخوردارند كه هر دست فريبكار و خيانتباري را كه به حريم آرمانهاي ملت انقلابي و قهرمانپرور ايران دراز شود قطع ميكند.
*** ملت ايران افزون از الهامپذيري از مكتب تشيع و راه حسينبن علي (عليهماالسلام) از رهبري حكيمانه و خردمندانه ولي فقيهاي فرزانه و بيدار و هوشيار برخوردارند كه هر دست فريبكار و خيانتباري را كه به حريم آرمانهاي ملت انقلابي و قهرمانپرور ايران دراز شود قطع ميكند.
*** تنگنظران كوتهفكري كه به خود ميبالند كه «... هواپيما سوار شده، غذاي خوب خوردهاند» نميتوانند استقلال كشور و آرمانهاي ملت را پاس بدارند. اين فرومايگان از دنياي سياست جز شكمبارگي، رفاهطلبي و گردشگري چيزي در نيافتهاند، آنها پسماندههاي همان كساني هستند كه در 28 مرداد/32 با يك چلوكباب تسليم شدند
*** اين مردم پابرهنه و نادار اما شرافتمند و غيرتمند ايران بودند كه با سلاح ايمان به جنگ استبداد و استعمار رفتند و نظام پوسيده دوهزاروپانصدساله شاهنشاهي را به زبالهدان تاريخ افكندند
*** آري ديپلماسي ايران در خيابانها و در روز 13 آبان، 9 دي، 22 بهمن، روز قدس، 15 خرداد و ديگر «ايامالله» با فريادهاي كاخبرانداز «مرگ بر امريكا ـ مرگ بر اسرائيل» رقم ميخورد، هرچند امريكا و امريكازدگان را خوش نيايد،
راه ملتها، راهي بيبنبست
ملتهاي باورمند و وارسته هماره راه خدا پويند و رضاي خدا جويند، از اين رو، راهشان راه خداست، راهي جاودانه، استوار، پايدار و بيبنبست است، گمراهي، سرگرداني و درماندگي به همراه ندارد. دشمنان خدا و خلق، هيچگاه توان رويارويي با راه و خط ملتها را ندارند، نميتوانند راه مردمي را بيرهرو سازند. چه بسا انبوهي از مردم وارسته و خداجو و رهبران آنان را سركوب كنند، به زندان و تبعيد بكشانند و به شهادت برسانند، اما راهشان را نميتوانند از ميان ببرند. دولتها اگر راه ملتها را به درستي بشناسند و پي بگيرند، مردان آهنين (زبرالحديد) خواهند بود كه هيچ نيرو و قدرتي مادي نميتواند آنان را به زانو درآورد، فشارها، سختيها و ناهنجاريها نميتواند آنان را به شكست بكشاند، ترفندها و توطئههاي شيطاني مانند تهديد و تطميع در برابر اراده پولادين آنان كارايي ندارد. البته همه حاكمان و دولتمردان، خود را برگزيده ملت مينمايانند، حتي شاه كه با توطئه امريكا بر گرده ملت ايران سوار شد خود را حاكم مردمي وانمود ميكرد! ليكن بايد دانست كه حاكمان مردمي ويژگيهايي دارند. از ويژگيهاي برجسته يك دولت مردمي، همراهي و همصدايي با مردم است، يك دولت مردمي به مردم دروغ نميگويد، دور از چشم مردم و رهبر با بيگانگان بند و بست نميكند و حتي به گفتگو نمينشيند و مكفارلين را به ايران فرانميخواند. آن كساني كه اذعان دارند كه از سالهاي دور مخالف شعار مقدس و سرنوشتساز «مرگ بر امريكا» بوده و از امام ميخواستند كه ملت ايران را از اين شعار باز دارند، مردمي نيستند، در صف ملت نايستادهاند و راهشان از مردم جداست. شعار «مرگ بر امريكا» برگرفته از قرآن كريم است، ريشه قرآني دارد، امام با الهام از احكام قرآن مرگ بر امريكا و مرگ بر شاه را عبادت ميدانست. آنهايي كه زمزمه ميكنند كه «تا قيامت نميتوانيم با امريكا قهر باشيم»!! يا آن بيخبراني كه الفباي سياست را بلد نيستند اظهار ميدارند كه «مرگ بر امريكا آيه قرآن نيست»! از قرآن بيگانهاند، راه قرآن را گم كردهاند از راه راستين ملت دورماندهاند. قرآن كريم با صداي رسا اعلام ميكند: «لايحبالله الجهر بالسوء منالقول الا من ظلم» مردم ايران كه از امريكا ظلم فراوان ديده و ميبينند حق دارند با آن ابر جنايتكار مبارزه همهجانبه داشته باشند و و با هر راهي از آن اعلام انزجار كنند. امريكا با كودتاي ننگين 28 مرداد، با غارت ايران به بيش از ربع قرن، با احياي كاپيتولاسيون و گرفتن حق توحش از مردم ايران، با مسلح كردن صدام به بمبهاي شيميايي، با حمايت از تروريستهاي ايراني، با تحريم اقتصادي و ديگر توطئههاي شيطاني به ملت مظلوم ايران ظلم كرده و ميكند و اين حق مردم ايران است كه در برابر ستمگريهاي مدام و مستمر امريكا طبق دستور قرآن با آن مبارزه كنند و فرياد «مرگ بر امريكا» سردهند. امام بزرگوار ما اعلام كرد تا ظلم هست مبارزه هست و تا مبارزه هست ما هستيم» ملت مقاوم و پايدار ايران تا با ظلم و تجاوز امريكا روبهرو است از مبارزه با امريكا باز نميماند و با ظلم سازش نميكند و شعار «مرگ بر امريكا» نمادي از مبارزه اسلامي و خستگيناپذير ملت انقلابي ايران با شيطان بزرگ است و مبارزه با شيطان تا قيامت پايدار و استوار است و پايان نمييابد. اين راه ملت و راه خداست، راه عزت و شرافت اسلامي است. اما آن خودباختگاني كه هيچگاه راه ملت را برنتافته و به آن باورمند نيستند، همواره دنبال آنند كه با برقراري روابط با زورمداران و جهانخواران تكيهگاهي براي خود بيابند و در سايه عنايات ذلتبار و خواركننده آنها بيارامند، امروز به خود ميبالند كه از ابرجنايتكاراني مانند اوباما لبخند تحقيرآميز ميگيرند و از ملكعبدالله جلاد، قاتل بيش از 600 تن از زايران مظلوم ايراني پيام برادرانه! دريافت ميكنند. اين عناصر ضعيفالنفس و خودباخته اگر خوي و خصلت اسلامي و مردمي داشتند و با راه مردم آشنا بودند هيچگاه به خود نميباليدند كه ملك عبدالله قصاب از آنان به عنوان برادر ياد كرده است. اين شرمآور است كه قصاب آل سعود كه امروز در عراق و سوريه و لبنان آزاديخواهان و راستقامتان را همراه با زنان و كودكان بيگناه با پول نفت عربستان و سلاحهاي شيميايي و پرورش تروريست قتلعام ميكند و كشورهاي ياد شده را به حمام خون بدل كرده است از آنان به عنوان «برادر» ياد كند. آيا اين شيفتگان قدرت هيچ انديشيدهاند كه چه ضعفها، كاستيها و لغزشهايي در آنان نهفته است كه قصاب آل سعود آنان را همپياله و همراز خود يافته است؟! اين عناصر كژانديش اگر كوچكترين ويژگي انقلابي و مردمي داشتند و از راه و خط امام بيگانه نبودند رژيم آل سعود، اين زاييده پليد استعمار انگليس و همپياله صهيونيستها، آيا جرات ميكرد آنان را «برادران» خود بخواند؟! اگر گفتگوي تلفني با «اوباما» ـ بنابر پندار برخي از عناصر ضعيفالنفس ـ «عنايت خداوندي» و مايه بالندگي است، بايد بدانند كه پهلوي دوم از اينگونه افتخارها و عنايتها فراوان برخوردار بود و امروز نيز پسماندههاي آن بيوطن تاجدار معدوم از اين تازه به دوران رسيدهها از چنين «عنايت خداوندي» بيشتر برخوردارند!! كه البته اين «عنايت» از سوي خداوند دلار است كه براي شيفتگان قدرت و مقام، مايه بالندگي و سرافرازي است! نه خداوند حكيم دانا و توانا كه گرايش به ستمكاران و كرنش در برابر زورمداران و نوكري و سرسپردگي براي آنها را نهي و نكوهش كرده است: «ولاتركنوا اليالذين ظلموا فتمسكمالنار» قرآن به آن قشريهاي ناداني كه بر اين گمانند كه با زورمداران ميتوانند تعامل و تفاهم داشته باشند هشدار داده است: «ودوالو تدهن فيدهنون» آنها در صورتي به شما نرمش نشان ميدهند كه شما چاپلوسي پيشه كنيد. نيز قرآن از روي نيرنگ زورمداران چنين پرده برميدارد «ودالذين كفروا لو تغفلون عن اسلحتكم و امتعتكم فميلون عليكم ميلة واحدة» ليكن شهوت جاه و مقام به جاهطلبان و بيگانهزدگان مجال نميدهد كه درست انديشه كنند، پيامهاي هشداردهنده قرآن را بشنوند، خط امام و راه مردم را بشناسند و سر در راه امام و امت گذارند. اين روزها زمزمههاي مشكوك و مرموزي به گوش ميرسد كه از توطئه گسترده و خطرناك نشان دارد. برخي از نظريهپردازيها و نوشتهها از روي توطئه شوم مثلث تسليمطلبان، رفاهطلبان و ليبراليستهاي وابسته به امريكا پرده برميدارد و اين واقعيت را به درستي آشكار ميسازد كه نقشهها و نيرنگهايي بيش از گذشته در راه كمرنگ كردن و به زير سئوال بردن خط و راه امام در دست اقدام قرار گرفته است. به نظر ميرسد كه اين مثلت شوم سازشكار و تسليمطلب با يك سلسله جستو خيزها و جاروجنجالهاي تبليغاتي كه در زير پوشش تعامل با دنيا (بخوانيد با امريكا) به راه انداختهاند كه بوقهاي استعماري (بيبيسي، صداي امريكا و راديو رژيم صهيونيستي و ديگر رسانههاي استعماري) نيز با همه توان آن را پوشش ميدهند، قلب تپنده انقلاب اسلامي و مركز مقاومت و پايداري ملتهاي انقلابي، يعني رهبر عظيمالشان و نستوه امت را نشانه رفتهاند تا همانند امام ناگزير سازند كه جام زهر بنوشد و در راه بازگشت شيطان بزرگ به عرصه سياسي، اقتصادي و ديگر شئون اين كشور، العياذ بالله قرباني شود تا به گمان اين بزدلان، ارزاني، فراواني، كسب و كار و درآمد و رفاه و آسايش و ناز و نعمت ايران را به بهشت برين بدل سازد!! دريغ از چشم باز و قلبي بيدار تا از سرنوشت انگلهاي خائني چون انورسادات و حسني مبارك و... پند و عبرت بگيرد و بررسي كند آيا آنها با تسليم و سازش در برابر شيطان بزرگ توانستند به چنين آرمانهاي رؤيايي دست يابند؟ آيا پس از پايان بخشيدن به دوران مقاومت نسبي جمال عبدالناصر كه اكنون درست نيم قرن از آن ميگذرد و بازگشت امريكا و ديگر جهانخواران به مصر، جز ذلت و خواري و سرشكستگي چيزي به ملت مصر رسيد؟ مردم بيپناه و ستمديده مصر امروز با فقر و گرسنگي و بيكاري توانفرسايي دست به گريبانند، بسياري از مردم به علت نداشتن سرپناه در مقبرهها و غرفههاي گورستان ميگذرانند و بسياري كارتنخواباند و كم نيستند دختران و پسران جوان مصري كه از شدت فقر و گرسنگي به خودفروشي كشيده ميشوند. اسكتبار جهاني و شيطان بزرگ و عوامل درونمرزي و برونمرزي آنها بايد بدانند كه ايران اسلامي و انقلابي با كشور مصر تفاوت كلي دارد. ملت ايران افزون از الهامپذيري از مكتب تشيع و راه حسينبن علي (عليهماالسلام) از رهبري حكيمانه و خردمندانه ولي فقيهاي فرزانه و بيدار و هوشيار برخوردارند كه هر دست فريبكار و خيانتباري را كه به حريم آرمانهاي ملت انقلابي و قهرمانپرور ايران دراز شود قطع ميكند. عاشقان يقهچاك امريكا كه آرزوي «جمع كردن سياست خارجي از خيابانها» را دارند بايد بدانند كه سياست اصولي و ريشهاي كشور در خيابانها رقم ميخورد نه در مجامع بينالمللي و محافل سياسي استعماري. تنگنظران كوتهفكري كه به خود ميبالند كه «... هواپيما سوار شده، غذاي خوب خوردهاند» نميتوانند استقلال كشور و آرمانهاي ملت را پاس بدارند. اين فرومايگان از دنياي سياست جز شكمبارگي، رفاهطلبي و گردشگري چيزي در نيافتهاند، آنها پسماندههاي همان كساني هستند كه در 28 مرداد/32 با يك چلوكباب تسليم شدند و ايران را دو دستي براي بيش از يك ربع قرن به امريكا تحويل دادند. اين مردم پابرهنه و نادار اما شرافتمند و غيرتمند ايران بودند كه با سلاح ايمان به جنگ استبداد و استعمار رفتند و نظام پوسيده دوهزاروپانصدساله شاهنشاهي را به زبالهدان تاريخ افكندند و امروز و فردا نيز اين مردم مستضعف و پابرهنهاند كه انقلاب، استقلال، آزادي و آرمانهاي اسلامي امام و مقام معظم رهبري را با جان و جوان و همه هستي خويش پاس ميدارند و به آن رفاهطلبان بيدردي كه دلخوشاند كه در «هواپيما سوار شده، غذاي خوب خوردهاند» پوزخند ميزنند و هيچگاه به آنان رخصت نميدهند كه امريكا را كه ملت ايران با خون عزيزان خود از ايران بيرون راندهاند از پنجره به درون بكشانند. آري ديپلماسي ايران در خيابانها و در روز 13 آبان، 9 دي، 22 بهمن، روز قدس، 15 خرداد و ديگر «ايامالله» با فريادهاي كاخبرانداز «مرگ بر امريكا ـ مرگ بر اسرائيل» رقم ميخورد، هرچند امريكا و امريكازدگان را خوش نيايد، سلام خدا بر امام عزيز امت اسلامي كه انديشمندانه و حكيمانه هشدار داد. آنهايي تا آخر خط با ما هستند كه درد فقر و محروميت و استضعاف را چشيده باشند، فقرا و متدينين بيبضاعت گردانندگان و برپادارندگان واقعي انقلابها هستند.(صحيفه امام ـ ج 21 ـ ص 86)
روحانی : این همه وقت ؟ چرا الان زنگ زدی؟
اوباما : آخه من از طرح طلایی مکالمه شبانه استفاده می کنم. این جوری هزینه مکالمه هام نصف میشه!
[ چهار شنبه 10 مهر 1392برچسب:, ] [ 13:19 ] [ محمد رضا بنازاده ]
[
]
تکاپوی هاشمی رفسنجانی برای تعریف اشتباهاتش در عرصه سیاست خارجی، ذیل مفهوم «نرمش قهرمانانه»
گروه سیاسی: همزمان با تلاش های رسانه های بیگانه و برخی مطبوعات داخلی برای ادامه تحریف، تقطیع و موج سواری بر تعبیر «نرمش قهرمانانه» که چند روز گذشته از سوی رهبر معظم انقلاب در جمع فرماندهان سپاه ایراد شد، به نظر می رسد هاشمی رفسنجانی نیز شرایط را برای توجیه برخی رفتارهای غلط تاریخی خود مناسب دیده است.
به گزارش رجانیوز، فارغ از اصل محتوای سخنان رهبر معظم انقلاب که با تاکید بر تاکتیک نرمش قهرمانانه ذیل استرتژی کلان مقاومت، بر حفظ اصول انقلاب تاکید کردند، بسیاری از رسانه ها ترجیح دادند با تحریف این بخش از سخنان رهبر انقلاب، بر تغییر رویکرد کلان جمهوری اسلامی در سیاست خارجی و نوع رابطه با امریکا تاکید کنند و در این میان هاشمی رفنسجانی با بکارگیری تاکتیک سوخته و قدیمی خود در قالب انتشار خاطراتی تایید نشده از امام (ره)، مدعی شده که ایشان در شهریور 1367 "در مورد آمريكا نظرشان اين است كه نبايد آمريكا را در تجديد رابطه مأيوس كرد، ولي به اين زودي براي مردم قابل قبول نيست."
این عبارات در حالی از سوی هاشمی مطرح شده است که امام (ره) در آخرین بخش از وصیت نامه خود میفرمایند: "اكنون كه من حاضرم، بعض نسبتهای بیواقعیت به من داده میشود و ممكن است پس از من در حجم آن افزوده شود؛ لهذا عرض میكنم آنچه به من نسبت داده شده یا میشود مورد تصدیق نیست، مگر آنكه صدای من یا خط و امضای من باشد، با تصدیق كارشناسان؛ یا در سیمای جمهوری اسلامی چیزی گفته باشم."
اما به فاصله یک روز پس از انتشار مطلب مورد اشاره در سایت هاشمی، این سایت با انتشار گفتگویی از وی با یک فصلنامه تحت عنوان «قهر با امریکا ابدی نیست» نوشته است:
"من در سالهای آخر حیات امام(ره) نامهای را خدمتشان نوشتم، تایپ هم نکردم. برای اینکه نمیخواستم کسی بخواند و خودم به امام دادم. در آن نامه هفت موضوع را با امام مطرح کردم و نوشتم که شما بهتر است در زمان حیاتتان، اینها را حل کنید، در غیر این صورت ممکن است اینها به صورت معضلی سدّ راه آینده کشور شود. گردنههایی است که اگر شما ما را عبور ندهید، بعد از شما عبور کردن مشکل خواهد بود... یکی از این مسایل رابطه با آمریکا بود. نوشتم بالاخره سبکی که الان داریم که با آمریکا نه حرف بزنیم و نه رابطه داشته باشیم، قابل تداوم نیست. آمریکا قدرت برتر دنیا است. "
این خاطره نیز در حالی از سوی هاشمی مطرح شده که باز هم سندی برای اثبات آن وجود ندارد وبا توجه به وصیتنامه حضرت امام نمی توان به آن استناد کرد؛ اما در باب چرایی انتشار سلسله مطالبی با محتوای واحد از سوی پایگاه اطلاع رسانی هاشمی طی روزهای اخیر به نظر می رسد که وی تلاش می کند تا در شرایط کنونی، ضمن بازسازی وجهه خود، از انزوای سیاسی – اجتماعی که طی سالهای گذشته به آن دچار گشته خارج شود و از طرف دیگر، پیشینه اقدامات و مواضع خود در دهه 60 و 70 را که با «سازش در دیپلماسی» پیونده خورده بود، تطهیر کند و رفتارهای اشتباه خود در سالهای قبل را نیز با تاییدات امام همراه سازد.
نقش آشکار هاشمی در ماجرای مک فارلین در دهه 60 و تلاش های آشکار دولت سازندگی در دهه 70 برای برقراری رابطه با امریکا، نقاط برجسته کارنامه عملی هاشمی رفسنجانی در تاریخ دیپلماسی بعد از انقلاب هستند که در آنها "سازش در دیپلماسی" در دستور کار قرار گرفت و در هر دو مورد نیز نه تنها دستاورد قابل توجهی برای نظام و مردم بدست نیامد بلکه تخطی از خطوط قرمز، منجر به هشدارهای صریح امام و رهبر معظم انقلاب گردید.
حال به نظر می رسد هاشمی در واپسین تلاشهای خود در عرصه سیاست می خواهد با موج سواری بر فراز تعبیر نرمش قهرمانانه از سوی رهبر انقلاب که کاملا در فضایی متغایر با آنچه وی تصور می کند بکار رفت، سه دهه تلاش خود بعد از انقلاب جهت رابطه با امریکا را به در ذیل این گفتمان معنا و تفسیر کند، مساله ای که البته باز هم برای وی نتیجه ای نخواهد داشت و تحولات روزهای آتی این موضوع را بیشتر روشن خواهد کرد.
حمله به اطلاعرسانی به جای اعتراض به همتای آمریکایی!
معاون سیاسی دفتر رئیسجمهور به جای حمله به مشاور اوباما به خاطر دروغگوییاش، به صدا و سیما حمله کرد!حسامالدین آشنا که در برنامه گفتوگوی ویژه خبری حاضر شده بود، در پاسخ به یکی از پرسشهای مجری برنامه درباره تحلیلهایی ناظر بر این که «کدام یک از طرفین ایرانی و آمریکایی ابتدا اقدام به برقراری این تماس تاریخی کرده است؟» گفت: کار صدا و سیما بسیار زشت بود و باید در این زمینه عذرخواهی کند، چون سخنان خانم سوزان رایس [مشاور امنیت ملی اوباما و نماینده سابق آمریکا در سازمان ملل] را زودتر از صحبتهای آقای روحانی پخش کرد.
به گزارش ایسنا مشاور رئیسجمهور سپس با عبور از این موضوع، به انتقاد از برخی رسانههای داخلی نیز پرداخت که «بدون بررسی درست و تنها بر اساس برخی شنیدهها اقدام به طرح مباحث حاشیهای میکنند اما به محتوای گفتوگوها و تلاشهای هیئت ایرانی که از موضع عزت صورت گرفته توجهی نمیکنند.»معلوم نیست آقای آشنا چرا با همین سیاق اظهارنظر از همتای آمریکایی خود -مشاور اوباما- نمیخواهد به خاطر دروغ گفتناش از هیئت ایرانی عذرخواهی کند؟ یا چرا لااقل تصریح نمیکند که طرف آمریکایی در همان قدم اول بیصداقتی به خرج دادن و برای گرفتن یک امتیاز مفت، توپ را در زمین ایران انداخته و مدعی شده که ایرانیها درخواست گفتوگوی تلفنی کردند؟
همچنین جای شگفتی است که به جای انتقاد از طرف آمریکایی، به صدا و سیما حمله میشود که چرا اطلاعرسانی کرده و مردم ایران را در جریان واقعیتها گذاشته است!فعلا که گویا اشتیاق مذاکره چنان حالت هیجانی و احساسی به خود گرفته که دوستان نمیخواهند بپذیرند آمریکا همان شیطان بزرگ است و تغییری در ذات او رخ نمیدهد.با این وصف جای سؤال است که اگر مثل 10 سال پیش آمریکا و غرب وعدهای نسیه دادند و امتیازهای نقد و گرانقیمت گرفتند و طبق عادت زیر حرفها و قولهای خود زدند، چه باید کرد و برای چندمین بار شاهد شکست عاطفی دوستان بود؟!
گفتگوی زن و شوهر جوان!!!
بازدید=۳۹۳
زن:ببینم حقوق این ماهت کجاست
زن :بذار جیباتو بگردم! زن (در حالی که جیب پشت شلوار شوهرش رو چک می کنه) : پس کجا قایمش کردی ذلیل مرده؟! شوهر (با گریه) : به خدا تو جیبام نیست! زن: ای وای اونجا رو کیفم گذاشتیش! شوهر: امون نمیدی بهت بگم که زن: مرسی عزیزم بیخود نیست من اینقدر دوست دارم!
[ یک شنبه 7 مهر 1392برچسب:, ] [ 19:38 ] [ محمد رضا بنازاده ]
[
]
بابى انت و امى یا آل المصطفى انى مؤمن بولایتکم معتقد لامامتکم مقر بخلافتکم دیشب به سیل اشک ره خواب مىزدم نقشى به یاد خط تو بر آب مىزدم مولاى من! از گذشتگان هر که خبر دار مىشد که امت آخرالزمان یگانه امام و راهنماى خود را فراموش مىکنند دلش به حالمان سوخت؛ چرا که باورشان نمىآمد که مىتوان بدون خورشید هم زندگى کرد و باورشان نیامد که مگر مىشود بدون گرماى محبوب، سرد و یخزده روزگار را گذراند. حبیب من! قصه پر غصه فراق و جدایى تو را هر اهل دلى که بشنید از درد جانش به خزان نشست . اهل دل که نه، داستان غیبت تو را بر هر سنگ و گیاه و حیوانى که خواندند پژمرده گشت... کبوتران آسمان به حال ما بیچارگان رقت کردند، ماهیان آب ها، مدام عوض ما ظهور تو را طلب کردند امّا این درد را به کجا برم اى حبیب همه جانهاى پاک اى حبیب هر سنگ و درخت من، من که باید مدام به انتظار تو باشم. من که باید چشمانم همیشه اشک آلود نیامدنت باشد . من که باید بغض بزرگى همواره راه نفسم را بگیرد . آسوده و بىخیال به دور از تو به خود مشغول شدم آرى همه ما به خود مشغول شدیم رفتیم به نماز ایستادیم و نفهمیدیم که او شرط نماز؛ یعنى قبله ما در کجا مانده است . نفهمیدیم که او در کجا تنها مانده است . نفهمیدیم که نماز بدون امام عشق معنا ندارد. نفهمیدیم نماز بدون تکبیر پیشواى محبت نماز نیست و از این رو همه نمازهایمان رنگ عادت به خود گرفت . آرى رفتیم به طواف حرم و نفهمیدیم که خورشید و ماه و ستاره، همه مخلوقات طواف وجود او مىکنند به پرده کعبه چنگ زدیم و هیچ نفهمیدیم که پرده کعبه حرمت لباس او را نیز ندارد. نفهمیدیم که این همه حاجیان راه صفا گم کردهاند . و اینک که این همه را مىنگرى گریهاى غریب بر دلت سنگینى مىکند . چه مدتها که در هنگام اشک او ما بىخبر بودهایم ! چه ساعتها که در هنگام حزن او ما بىخیال بودهایم. مولاى من! آنقدر روزها و شبها آمد که ما به خود نیامدیم و نپرسیدیم چرا تو در صحراها خیمه نشین شدهاى. چرا که دور از مردمان زندگى مىکنى ؟ ما به خود نیامدیم و تو هر روز امیدوارى که ما به سویت برگردیم . تو هر روز چشم انتظارى که ما براى نیکبختى خودمان ، براى سعادت خودمان به سوى تو برگردیم . مولاى من! اى خسته سالهاى طولانى غیبت ، اى رنجور نامردمى ما ، اینک ما ، در دل تار شب ، در خلوت بىکسى روز ، آرام بر مىخیزم ، دو رکعتى نماز حاجت مىخوانم که مرا ببخشى . دو رکعتى نماز نیاز مىخوانم که بدىها و غفلت هایم را نادیده بگیرى ، و تو چقدر مهربان همه گذشتههایم را ، همه بدىهایم را ، مىبخشى ، نادیده مىگیرى مهربان و پر نور. مرا مىپذیرى . آرى صداى شکستن دلم را اول از همه تو شنیدهاى. دل نگران من قبل از همه تو بودهاى. مهربان و پر نور ، مرا مىپذیرى ، و نواى گرم و صمیمىات در بند بند وجودم شنیده مىشود که مىفرمایى: خدایا خداوندا! از درگاهت مىخواهم که از ثوابهاى من مهدى بردار و در نامه اعمال شیعیانى قرار ده که اینک دل شکسته و خجلت زده برگشتهاند؟. اللهم احى به القلوب المیته
[ جمعه 22 شهريور 1392برچسب:, ] [ 15:55 ] [ محمد رضا بنازاده ]
[
]
با ارسال نامهاي صورت گرفت
قدردانی سرلشکر سلیمانی از اظهار همدردی مقام معظم رهبری
در پی پیام تسلیت رهبر معظم انقلاب اسلامی به مناسبت درگذشت مادر گرانقدر فرمانده نیروی قدس سپاه، سردار سرلشکر قاسم سلیمانی طی نامهای به معظمله از اظهار همدردی و الطاف ایشان قدردانی کرد.
متن نامه سردار سرلشکر پاسدار قاسم سلیمانی به مقام معظم رهبری و فرمانده کل قوا به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
محضر رهبر عزیز و گرانقدرم حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مدظله العالی)
با عرض سلام و ادب
حقیر پیوسته شرمنده کوتاهی در توفیقاتی هستم که خداوند سبحان از برکت انقلاب و اعتماد حضرتعالی مرا از آن بهرهمند کرده است.
اگر چه بیش از بیست سال است که همواره از لطف و محبت بزرگوارانه رهبرم برخوردارم اما پیوسته در حسرت جبران حقیقی آن در شرمندگی به سر میبرم.
امید به آن دارم که خداوند منان با توفیق جان باختن در این راه با عظمت، فرصت جبران شرمساریام را عطا فرماید.
بر همگان واضح است عنایات بزرگوارانه حضرت عالی که هیچگاه خود را لایق و شایسته آن ندانستهام، از باب تذکر و تأکید بر ارزشها و برجستگی مجاهدت در راه خداست.
پیام محبت آمیز آن رهبر فرزانه، مرهمی بر مصیبت غیر قابل جبران از دست دادن مادری است که چه بسا هر حادثه مادی و معنوی را بتوان با توفیقاتی علاج نمود اما از دست دادن پدر و مادر تنها خسارت جبران ناپذیر این عالم است.
خداوند را شاکرم که ما را از توفیق مادری بهره مند نمود که با مراقبت شصت ساله در برگزاری روضه امام حسین(ع) و مجالس اهل بیت (علیهم السلام) به رغم فقر دوران گذشته و محافظت هفتاد ساله بر لقمه حلال و رد زکات در داشتن و نداشتن و عشق به امام (ره) که همه آنها را در عشق به آن رهبر بزرگوار خلاصه نموده بود؛ منشأ افتخار ابدی ما گردید.
از خداوند متعال برای آن رهبر بی بدیل و سکان دار حقیقی عالم اسلام آرزوی طول عمر، توفیق، سربلندی و سلامتی روزافزون مینمایم.
کوچکترین سربازتان قاسم سلیمانی
واقعا باید افتخار کرد که اینجور سردارانی در کشور داریم
و قابل توجه مسئولان محترم کشور عزیزمون, به این میگویند ولایت پذیری ؛
نه به .......
نقد شریعتمداری بر اظهارات توئیتری ظریف با یک دختر آمریکایی
آنچه اخیرا در شبکه اجتماعی تویتر بین آقای دکتر ظریف و خانم کریستیپلوسی - دختر نانسی پلوسی رئیس سابق مجلس نمایندگان آمریکا- رد و بدل شده است با توجه به اشراف آقای ظریف بر مسائل و معادلات سیاسی و جایگاه رسمی ایشان به عنوان وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران، عجیب و غیرمنتظره بود.
حسین شریعتمداری در ستون یادداشت روز (یکشنبه) کیهان نوشت: آنچه اخیرا در شبکه اجتماعی تویتر بین آقای دکتر ظریف و خانم کریستیپلوسی - دختر نانسی پلوسی رئیس سابق مجلس نمایندگان آمریکا- رد و بدل شده است با توجه به اشراف آقای ظریف بر مسائل و معادلات سیاسی و جایگاه رسمی ایشان به عنوان وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران، عجیب و غیرمنتظره بود. آقای ظریف در تویتر به استقبال سال نو یهودیان رفته و نوشته بود «روش هشانا، سال نو یهودیان مبارک باد» و کریستی پلوسی با تشکر از ایشان خطاب به وی نوشته بود «ممنون! سال نو با پایان دادن به انکار هولوکاست از سوی ایران شیرینتر میشود» و آقای ظریف در پاسخ به او مینویسد «ایران هرگز هولوکاست را انکار نکرده است. مردی که هولوکاست را انکار میکرد، رفته است. سال نو مبارک»! و پلوسی پاسخ داده بود؛ «خوشحالم که میشنوم، ممنون از پاسختان» درباره این محاوره مکتوب که بازتاب گستردهای در محافل سیاسی و رسانههای خبری داشته است، گفتنیهایی هست. الف- منظور آقای ظریف از «مردی که هولوکاست را انکار میکرد» آقای دکتر احمدینژاد است و این اشاره ضمن آن که اهانت به رئیسجمهور سابق و دور از انصاف و آداب دیپلماتیک است، با واقعیت نیز همخوانی ندارد. زیرا هولوکاست اگرچه -آنگونه که خواهد آمد- فقط یک افسانه ساخت صهیونیستهاست ولی دکتر احمدینژاد با طرح یک سؤال هوشمندانه، پاشنهآشیل صهیونیسم بینالملل را نشانه رفته و پرسیده بود؛ اگر هولوکاست واقعیت داشته باشد، آلمان نازی عامل آن بوده است، بنابراین چرا باید مردم مسلمان فلسطین تاوان جنایت نازیها را بپردازند و چرا یک یا دو استان از آلمان و اتریش به صهیونیستها واگذار نشده است؟ و چنانچه واقعیت نداشته باشد، چرا صهیونیستها با استناد به یک داستان جعلی، مظلومنمایی کرده و خود را از همه دنیا طلبکار میدانند؟ احمدینژاد با این سؤال منطقی که هیچ یک از دیپلماتهای مدعی، جرأت و یا هوشمندی لازم برای طرح آن را نداشتهاند، مشروعیت جعلی رژیم صهیونیستی را فرو ریخت و از این زاویه درخور تقدیر و تحسین فراوان است. آیا جناب آقای ظریف برای این پرسش علمی و منطقی پاسخی دارند؟ اگر دارند، بفرمایند! و اگر پاسخی ندارند- که ندارند- انتظار آن بوده و هست که زبان و قلم به تقدیر از آقای احمدینژاد بچرخانند و نه اهانت به ایشان و دلداری - البته ناخواسته- به دشمنان که «مردی که هولوکاست را انکار میکرد، رفته است»! ب- 8 سال پیش- 22 آذرماه 84- نگارنده در یک یادداشت نسبتاً مفصل و به نقل از مورخان برجسته و بلندآوازه اروپایی و آمریکایی، اسناد و شواهدی ارائه کرده بود که در جعلی بودن داستان هولوکاست کمترین تردیدی باقی نمیگذاشت و از آنجا که امروز هم ماجرا همان ماجرای آن روز است؛ اشاره به بخشهایی از آن یادداشت مفصل ضروری به نظر میرسد؛ در یادداشت مورد اشاره آمده بود. 1- در اوایل دهه 80 قرن نوزدهم، تعدادی از اعضای آژانس بینالمللی یهود، از جمله، «پییر ویدال ناکه»، «سرژ ولز»، «فرانسوا براریدا» تحت سرپرستی «رنه ساموئل سپرات» خاخام معروف فرانسه، با استناد به داستان ساختگی کشتار 6 میلیون یهودی در جنگ جهانی دوم و به عنوان پیشگیری از فراموش شدن مظلومیت این قوم! پیشنویس قانونی را تهیه کرده و در ژوئیه سال 1990 میلادی در فرانسه به تصویب رساندند که بر اساس آن «هرگونه تردید درباره «هولوکاست»، اعم از تردید درباره کشتار- مورد ادعای- یهودیان در جنگ جهانی دوم، وجود اتاقهای گاز و حتی کمترین تردید در رقم 6میلیونی یهودیان کشته شده، جرم تلقی میشود! و هر کس در فرانسه از این قانون تخلف کرده و در سه موضوع یاد شده تردید کند به یک ماه تا یک سال زندان و پرداخت 2 هزار تا 300 هزار فرانک جریمه محکوم میشود.» و بعدها با فشار آمریکا، انگلیس، فرانسه و آژانس بینالمللی یهود، این قانون در سایر کشورهای اروپایی نیز به تصویب رسید به طوری که امروزه هرگونه تردید درباره هولوکاست مورد ادعا و ابعاد و اجزاء آن در اروپا جرم تلقی میشود! 2- تاکنون دهها مورخ برجسته اروپایی و صدها استاد بلندآوازه و متخصص شناخته شده در بررسی اسناد تاریخی، با ارائه اسنادی که هیچ صاحبنظری نمیتواند در صحت آنها کمترین تردیدی روا دارد، به روشی کاملا علمی اثبات کردهاند ماجرای قتل عام 6 میلیون یهودی، کورههای آدمسوزی، اتاقهای گاز و همه آنچه صهیونیستها در این باره ادعا میکنند، دروغ محض و یک داستان ساختگی با اهداف نه فقط سیاسی، بلکه جنایتکارانه است و شاید تعجب کنید - البته از دموکراسی با قرائت غربی تعجبی ندارد - که از این دانشمندان و محققان تمامی آنهایی که اروپایی بودهاند، بدون استثناء - تاکید میشود، بدون استثناء- به دادگاه جلب شده و تنها به دلیل آن که تحقیقات علمی آنان باآنچه دولتهای اروپایی درباره هولوکاست پذیرفته و تصویب کردهاند، تفاوت داشته، محاکمه و به زندان و جرایم نقدی محکوم شدهاند! و دولتهای غربی هنوز به این سؤال پاسخ ندادهاند که چگونه میتوان از یک سو ادعای آزادی عقیده و اندیشه را داشت و در همان حال، اگر تحقیقات علمی و مستند دانشمندان با ادعای بیاساس و افسانهسرایی صهیونیستها تفاوت داشته باشد، این دانشمندان و محققان مستحق محاکمه، زندان و جریمه هستند؟!... تعداد دانشمندان و محققان برجستهای که نتیجه تحقیقات علمی و مستند آنها حکایت از جعلی بودن هولوکاست میکند، بیشتر از آن است که حتی فهرست آنان قابل اشاره در این نوشته محدود باشد و فقط به عنوان نمونه و به مصداق اندکی از بسیارها میتوان به پروفسور روژه گارودی، پروفسور روبر فوریسون، پروفسور کریستوفرسون - صاحب کتاب معروف «دروغ آشویتس»- ... و نویسندگان صدها رساله علمی دیگر اشاره کرد که در این میان، ماجرای پروفسور روبر فوریسون و پروفسور روژهگارودی - هردو از فرانسه - جدیدتر و عبرتآمیز است. 3- پروفسور روبر فوريسون، استاد دانشگاه معروف «ليون» فرانسه و كارشناس عاليرتبه بررسي و ارزيابي اسناد و مدارك تاريخي، با شهرتي جهاني است. او تحقيقات علمي و مستند خود را در كتابي با عنوان «اتاقهايگاز، واقعيت يا افسانه؟» جمعآوري كرده كه به فارسي نيز ترجمه شده است. او هزاران سند را در اين زمينه بررسي كرده است و طي سالها تحقيق، از تمامي مراكز مورد ادعاي صهيونيستها، نظير اتاقهاي گاز، موزه ساختگي كورههاي آدمسوزي، داخائو در مونيخ آلمان و... بازديد كرده و با صدها شاهد به گفتوگوي دقيق و علمي پرداخته و در نهايت بدون كمترين تحليل و تنها به زبان اسناد، نشان داده است كه ماجراي كشتار يهوديان در آلمان نازي يك دروغ بزرگ تاريخي و فريب شرمآور افكار عمومي است. چيزي كه از صهيونيستهاي وحشي به هيچوجه دور از انتظار نيست. به عنوان مثال، فوريسون به عكسهاي ساختگي از اتاقهاي گاز مورد ادعاي صهيونيستها اشاره كرده و ضمن رد اين ادعا با استناد به مدارك غيرقابلانكار، با تعجب ميپرسد، اگر اين عكسها واقعي است، چگونه سربازان آلماني- مورد ادعا- بدون ماسك و بي آن كه كمترين پوششي بر دهان، بيني و چشم خود داشته باشند در اتاقهاي مالامال از گازهاي كشنده ايستاده و بر جان كندن يهوديان محكوم نظارت ميكنند؟! و يا، درباره يكي ديگر از عكسهاي مورد ادعاي صهيونيستها كه جمعي از يهوديان را در محاصره چند تانك نشان ميدهد، با ارائه اسناد و شواهدي خواندني و غيرقابل ترديد، نشان ميدهد كه تانكها در اين عكس، انگليسي هستند نه آلماني و... ج - آقای دکتر ظریف ادعا کردهاند که «ایران هرگز هولوکاست را انکار نکرده است»! و توضیح ندادهاند که ادعای ایشان بر اساس کدام «سند» یا شاهد و قرینهای ابراز شده است؟ بدیهی است وزیر امور خارجه محترم کشورمان انتظار ندارند افسانه هولوکاست که غیر از ادعای «ساموئل سپرات» خاخام معروف فرانسوی هیچ سند دیگری برای اثبات آن وجود ندارد از سوی ایران اسلامی قابل پذیرش باشد! گفتنی است آقای دکتر ظریف در دفاع از برنامههای پیشنهادی خویش که روز سهشنبه 22 مرداد در مجلس شورای اسلامی مطرح کرد بر وفاداری خود به آموزههای امام و رهبر معظم انقلاب اصرار ورزید و پس از آن نیز در جایگاه وزیر امور خارجه کشورمان مواضع تحسینبرانگیزی داشت. از این روی اظهار نظر اخیر در شبکه تویتر را میتوان ناشی از کم دقتی ایشان تلقی کرد که نیاز به تصحیح دارد. د - و بالاخره، از آنجا که دکتر ظریف اهل مطالعات تاریخی و اسلامی هستند باید توجه ایشان را به این واقعیت جلب کرد که اولین و تنها سند مکتوب درباره وقوع هولوکاست - به مفهوم زندهسوزی دستهجمعی انسانها - که تاریخ کهن یهود و برخی از کاوشگران تاریخ باستان به آن اشاره کردهاند و در کلام خدا - سوره مبارکه بروج - نیز به صراحت آمده است، از وقوع این جنایت توسط قوم یهود خبر میدهد: ذونواس پادشاه یمن به دین یهود گروید و با تحریک خاخامهای یهودی مردم یمن را که بر دین حضرت مسیح (ع) بودند وادار کرد یهودی شوند و آنان را که حاضر به پذیرش دین یهود نبودند، در گودالهای پر از آتش سوزان - اخدود- افکند و انبوهی از زنان و مردان و کودکان مسیحی را زنده زنده در آتش سوزاند... «والسماء ذات البروج... سوگند به آسمان که دارای برجهای بسیار است و سوگند به روز موعود و سوگند به شهادتدهنده و آنچه به آن شهادت دهند که مرگ بر اصحاب اخدود، آنان که آتش سوزان برافروختند و در حالی که برکناره آتش نشسته بودند، به آنچه بر سر مؤمنان میآوردند نظاره میکردند. آنان - یهودیان - تنها به این علت از مؤمنان انتقام گرفتند که آنها به خدای عزیز و حمید ایمان آورده بودند».
آقا مرا یک نصیحتی بفرمایید.
آقا فرمودند : شغلت چیست؟
گفت : نجار هستم.
آقا فرمودند :
یک در بساز بگذار جلوی قلبت و هیچ کس را جز خدا راه نده.
چه زيباست خلقت خدا بي اذن او برگي از شاخه اي جدا نمي شود مگر اواذن به افتادن كند...... وزيباتر ازآن كه خدا به آدمي نشان مي دهد بر عظمت و شكوه مقام خود ننازد چون ز عرش به فرش رسيدن همچون خزان همان برگ است كه روزي سبز وزيبا بر روي شاخه اي مي رقصيد............
دختران هرچقدر می توانند بد حجابی کنند : لباس های بدن نما بپوشند,در خیابان عشوه گری کنند,موهایشان را به نمایش بگذارند و….
بی خیال محرم و نامحرم فقط و فقط در این دنیا خوش باشید و با نامحرمان در خیابان ها اینگونه آب بازی کنید :
در هر صورت هر جور می توانید بدحجابی کنید :
پسران نیز فقط به فکر شهوت رانی باشند و اصلا به محرم و نامحرم توجه نکنند
دوست دختر و دوست پسر پیدا کنید و به شهوت رانی بپردازید مگر دنیا چند روز است ؟؟
به راستی دنیا چند روز است ؟؟
آیا این شهوت رانی ها دائمی و همیشگی ست ؟؟
خیر دوست عزیز !! چنین روزهایی نیز در پیش است پس ببینید :
تصویر زیر از مکانی ست که به آن غصال خانه می گویند
و اینجور که گفته می شود همه ما یک روزی روی تخت غصالخانه حمام خواهیم کرد ,حتی شما دوست عزیز
البته از اینجای کار به بعد قادر به انجام کارهای اول مانند شهوت رانی نیستید
در ادامه شما را در پارچه سفیدی به اسم کفن می پیچند و در یک اتاق کوچک مانند اتاق زیر قرار می هند :
می گویند اسم این اتاق کوچک قبر است و خیلی تاریک است
بعد دهنه قبر یا همان اتاق کوچک را می بنند
چقدر دنیا خوب بود لذت داشت !! ولی این اتاق بسیار تاریک است
گفته می شود اتفاقاتی در آن اتاق تاریک می افتد مثلا نسبت به کارهایی که در دنیا انجام داده اید بازخواست می شوید
شرمنده که از اینجا به بعد تصویر ندارم تا تصویری برایتان توضیح دهم
حضرت محمد (ص) شب اول قبر را سخت ترین شب می داند
امام صادق (ع) می فرماید در این شب است که دو فرشته نکیر و منکر قبر نزد شما می آیند و در مورد اعمال تان در دنیا از شما سوال می کنند
من وشما چه جوابی به آنها می دهیم ؟؟؟
واقعا چه جوابی؟؟
یکی تعریف میکرد:
چند روز پیش داشتم از یکی از شهرک های اطرف تهران عبور میکردم که با دیدن این صحنه جفت پا پریدم رو ترمز.
نه بابا ، این خانومه با شلوارک اون هم تو روز روشن وسط خیابون …….
واسه همین رفتم جلو که از نزدیک ببینمش آب دهنم رو قورت دادم و آروم نزدیک شدم….
. . . . . . . . . . . .
.
. . . .
شانس ما رو ببین
چند نمونه از کارهای مفیدی که دختران ایرانی در دبیرستان ها انجام می دهند را می بینیم :
بعضی از دختران علاقه خاصی به موتور و موتورسواری دارند به طوری که به یاماهای سرایدار مدرسه نیز رحم نمی کنند و کارهایی که پسران در خیابان انجام می دهند را با موتور این پیرمرد تمرین می کنند:
در حالی که گروهی دیگر از دختران علاقه ای به موتور سواری نداشته آنها از موتور می ترسند و علاقه خاصی به سوار شدن ماشین های شاسی بلند و چند صد میلیونی دارند ولی با توجه به کمبود امکانات فعلا ژست گرفتن را با وسیله زیر تمرین می کنند :
اما گروهی نیز هستند که جزو گروه های بالا قرار نمی گیرند ,این گروه سخت مشغول کار می باشد و حتی از زمان زنگ تفریح خود نیز می گذرد و به کار مشغول می شود
بله !! بازدید کننده عزیز اینانند آینده سازان این مرز و بوم
سخنان زیبا از آیت الله حسن زاده آملی
الهی! آن که را عشق نیست، ارزش چیست؟
فلسفه حرف می آورد و عرفان سکوت.
آن عقل را بال و پر می دهد و این عقل را بال و پر می کند.
آن نور است و این نار.
آن درسی بود و این در سینه.
از آن دلشاد شوی و از این دلدار.
از آن خداجو شوی و از این خداخو.
آن به خدا کشاند و این به خدا رساند.
آن راه است و این مقصد.
آن شجر است و این ثمر .
آن فخر است و این فقر .…
آن کجا و این کجا.
هزار و یک نکته، علامه حسن زاده آملی
آقای من! در نزد اولیاء الله مجرب است که إکثار ذکر شریف «یا حیّ و یا قیّوم یا من لا اله الّا انت» موجب حیات عقل است. وقتی با خدایت
خلوت کن که بدن استراحت کرده باشد و از خستگی بدر آمده باشد و در حال امتلاء و اشتها نباشد. در آن حال با کمال حضور و مراقیت و ادب
مع الله، خداوند سبحان را بدان ذکر شریف میخوانی. عدد ندارد؛ اختیار مدت با خود جنابعالی است، مثلا در حدود بیست دقیقه یا بیشتر و
بهتر اینکه (تعدادش) کمتر از یک اربعین نباشد؛ بیشترش چه بهتر.
نامه ها برنامه ها، ص 226
صدای پای عید میآید و دل مومن بر سر دو راهی آمدن عید رمضان و رفتن ماه رمضان بلا تکلیف است. از آمدن آن یک دل شاد باشد یا از رفتن این یک محزون؟ عید فطر پاکترین و عیدترین عیدهاست چرا که پاداش یک ماه عبادت و شست و شوی جان در نهر پاک رمضان است. یا مهدی(عج)
[ پنج شنبه 17 مرداد 1392برچسب:, ] [ 16:43 ] [ محمد رضا بنازاده ]
[
]
پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR در ایام ماه مبارك رمضان، به صورت روزانه توصیههای كاربردی رهبر انقلاب درباره نماز، نهجالبلاغه، قرآن و معنویت كه در بیاناتشان به آن پرداختهاند را به ترتیب در سه دهه ایام ماه مبارك رمضان منتشر مینماید. * * * در باب صبر شنيدهايد، معروف است، روايات متعددى هم دارد كه صبر در سه عرصه است: صبر بر طاعت، صبر از معصيت، صبر در مصيبت. اين، روايات فراوانى دارد و شنيدهايد. صبر بر طاعت يعنى وقتى كه يك كار لازم را، يك كار واجب را، يك امر عبادى را، اطاعت خدا را ميخواهيد انجام بدهيد، از طولانى شدن آن ملول و خسته نشويد؛ ميان راه رها نكنيد. حالا مثلاً در امور عبادى ظاهرى، شخصى، فرض كنيد كه فلان نماز مستحبى كه طولانى است، يا از فلان دعاى طولانى انسان خسته نشود؛ اين صبر بر اطاعت يعنى اين. از ادامهى روزهى ماه رمضان، از ادامهى توجه به خدا در نمازهاى واجب و فرائض، از توجه به قرآن، انسان ملول نشود؛ خسته نشود. اين صبر بر طاعت است. صبر از معصيت يعنى در مقابل معصيت، كف نفس كردن، باز همان استقامت، باز همان استحكام. در مقابل اطاعت، استحكام آنجور است؛ در مقابل معصيت استحكام به اين است كه انسان جذب نشود، اغوا نشود، تحت تأثير شهوات قرار نگيرد. يك جا شهوت جنسى است، يك جا پول است، يك جا مقام است، يك جا محبوبيت و شهرت است؛ اينها همه شهوات انسانى است. هر كسى يك جور شهوتى دارد. اينها انسان را به خودش جذب نكند در وقتى كه در راه رسيدن به آن، يك عمل حرامى وجود دارد. مثل بچهاى كه براى رسيدن به آن ظرف شيرينى مثلاً، حركت ميكند، ديگر وسط راهش پارچ آب هست، ليوان هست، ظرف چينى هست، متوجه نيست؛ ميزند، ميشكند. انسانى كه مجذوب گناه شد، اينجورى است. نگاه نميكند كه بر سر راهش چه هست. اين خطرناك است؛ چون انسان غافل هم هست. انسان در آن حال متنبه نيست، ملتفت نيست، غفلت دارد؛ از اين بىتوجهىِ خودش غافل است. بچه ملتفت نيست كه «ملتفت نيست»؛ توجه ندارد كه به اين پارچ آب يا به اين ظرف چينى يا به اين گلدان قيمتى دارد بىتوجهى ميكند. به نفس اين بىتوجهى، بىتوجه است. لذاست كه خيلى بايد چشممان را باز كنيم؛ احتياط كنيم كه دچار اين غفلت مضاعف نشويم. اين صبر از معصيت است. صبر در مصيبت هم كه معنايش اين است كه حوادث تلخى براى انسان پيش مىآيد؛ فقدانها، فراغها، مرگ و ميرها، دستتنگىها، بيمارىها، دردها، رنجها و از اين قبيل حوادث تلخ. اين حوادث انسان را در هم نشكند، خيال نكند كه دنيا به آخر رسيده است. اين سه عرصه براى صبر است كه هر سه عرصه هم داراى اهميت است. اينكه فرمود: «اولئك عليهم صلوات من ربّهم»، در واقع خداى متعال براى همهى اينها صابر را مورد صلوات و رحمت خود قرار داده است. يك نكتهاى كه در اينجا وجود دارد، اين است كه اين سه عرصه گاهى در مسائلِ صرفاً شخصى است، مثل همين مثالهائى كه به ذهن مىآيد و همه ميدانيم و عرض شد؛ گاهى در مسائل غير شخصى است؛ مسائل اجتماعى، مسائل عمومى، يا به تعبير ديگر، مسائلى كه سر و كار دارد با سرنوشت يك مجموعه؛ يك امت، يك ملت، يك كشور. فرض بفرمائيد آن اطاعتى كه انسان بايد بر آن پا بفشارد، اطاعتى است كه اگر آن را انجام بدهيم يا ندهيم، به سرنوشت يك كشور ارتباط پيدا ميكند. فرض بفرمائيد اطاعت جهاد فى سبيلاللَّه مثلاً، در دوران دفاع مقدس. رفتن به جبهه يك اطاعت بود ديگر. ايستادگى در امر دفاع از كشور و دفاع از نظام يك امر لازم و يك اطاعت بود. ايستادگى بر دفاع چيزى نبود كه فقط مربوط به شخص خود انسان باشد. هر رزمندهاى كه ميرفت، در واقع داشت سرنوشت كشور را با رفتن خود و ايستادگى خود رقم ميزد. يك وقت اطاعت اين جور است. يا فلان كار بزرگ را كه شما نمايندهى مجلسيد يا وزيريد يا مديريد يا نظامى هستيد يا در يك مؤسسهى فرهنگى مشغول كاريد - هر كدامى در هرجا كه مشغول كار هستيد - و اقدام لازمى را بايد انجام بدهيد، اين اقدام، اطاعت است؛ اطاعت خداست؛ خدمت به بندگان است. اين يك جهتِ اطاعت به خدا، وظيفهى در نظام اسلامى است. اين هم يك جهت ديگر اطاعت از خدا. مأمورين اين دستگاه، اين نظام الهى، كارهائى كه انجام ميدهند، وظائف الهى است كه دارند انجام ميدهند؛ از صدر تا ذيل. اگر چنانچه از اين كار شما خسته شديد - مأمور انتظامى هستيد، خسته شديد؛ مأمور اقتصادى هستيد، خسته شديد؛ مأمور امنيتى هستيد، خسته شديد؛ مأمور سياسى هستيد، خسته شديد - اين بىصبرى است. اين خلاف توصيهى «واستعينوا بالصّبر و الصّلاة» است. به صبر استعانت كنيد و از صبر كمك بگيريد. يا يك چيزى كه معصيت است. معصيتى كه تبعهى آن، دنبالهى زشت و ناخوشايند آن فقط دامنگير شخص شما نميشود. «و اتّقوا فتنة لا تصيبنّ الّذين ظلموا منكم خاصّة». گاهى يك چيزهائى است كه انسان يك حركت خلافى را انجام ميدهد، يك حرف نابجائى را ميزند، يك اقدام نابجائى را ميكند، يك امضاى نابجائى را ميكند - ما مسئولين وضعمان اينجور است - كه تبعاتش دامنگير يك كشور يا يك جماعتى از كشور يا يك قشر ميشود. اين شد گناه. اينجا صبرِ از معصيت، معناى عظيمترى پيدا ميكند. اين صبر با آن صبرى كه شما مثلاً در مقابل يك رشوه قرار گرفتهايد، صبر ميكنيد و رشوه را نميگيريد، فرق ميكند. اين بسيار كار ممدوحى است، بسيار كار بزرگى است؛ اما يك صبر در مقابل يك گناه شخصى است. از اين بالاتر، صبر در مقابل گناهى است كه اين گناه فقط دامن شخص را نميگيرد، دامن مجموعه را ميگيرد. پس صبرِ از معصيت، چنين ميدانى دارد. صبرِ بر مصيبت هم همينجور است. مصائب گاهى مصائب شخصى انسان است، گاهى مصائب عمومى است. الان فرض بفرمائيد مسئولين كشور با توطئههاى گوناگون، با تهمتها، با بدگوئىها، با اهانتها و افتراهاى صريح مواجهند؛ مىبينيد ديگر توى اين مجموعهى عظيمِ ارتباطات بينالمللى و اين خبرها و رسانهها و نوشتارها و گفتارها، چقدر حرف زده ميشود. عليه اسلام جداگانه؛ يعنى عليه جمهورى اسلامى به خاطر اسلام، عليه جمهورى اسلامى به خاطر انقلاب؛ عليه جمهورى اسلامى به خاطر تك تك آرمانهاى نامطلوبِ از نظر استكبار؛ و عليه جمهورى اسلامى به خاطر بعضى از اشخاصى كه در جمهورى اسلامى هستند كه آنها نمىپسندندشان. يعنى عليه جمهورى اسلامى از طرق مختلف، به جهات مختلف اين تهاجمات هست. خوب، اينها مصيبت است، صبر كردنش هم آسان نيست. بعضى از سران و مسئولان دنيا كه ما آنها را از نزديك ديدهايم و از حالات بعضىشان شنيدهايم، هستند كه اينها گاهى يك زوايهى بسيار بازى پيدا ميكنند از اهداف و خط مستقيمى كه به خيال خودشان ترسيم كردند؛ فقط به خاطر همين مسائل و ملاحظات بينالمللى و اهانتهاى بينالمللى. تحمل اينها برايشان سخت است. پس اين هم صبر در مصيبت. بنابراين صبر را با همهى اهميتى كه دارد در اين سه عرصه، يك بار در مسائل شخصى بايد ملاحظه كرد - كه مهم است و من و شما بيشتر از ديگران بايد به آن اهميت بدهيم - يك بار در عرصهى مسائل اجتماعى و سياسى و عمومى و ملى و همگانى كه آن مخصوص من و شماست؛ يعنى مبتلا به آحاد مردم نيست؛ آنها اينجور چيزهائى ندارند؛ مال ماهاست؛ مال من است، مال شماى دولتى است، مال شماى قضائى است، مال شماى نمايندهى مجلس است، مال مسئولين است. در هر دو مرحله، در هر دو سطح بايستى اين سه عرصه را مورد نظر قرار داد و از صبر كمك گرفت؛ از صبر استعانت كرد.
یه پسر بچه کلاس اولی به معلمش میگه :
خانوم معلم من باید برم کلاس سوم
معلمش با تعجب میپرسه برای چی ؟
اونم میگه :
آخه خواهر من کلاس سومه اما من از اون بیشتر میدونم و باهوش ترم.
توی زنگ تفریح معلمه به مدیر مدرسه موضوع رو میگه اونم خوشش میاد میگه بچه رو بیار تو دفتر من
چند تا تست ازش بگیریم ببینیم چی میگه ، معلمه زنگ بعد پسره رو میبره تو دفتر بعد خانوم مدیره
شروع میکنه به سوال کردن :
خوب پسرم بگو ببینم سه سه تا چند تا میشه اونم میگه:
-نه تا
دوباره میپرسه نه هشت تا چند تا میشه اونم میگه :
-هفتادو دو تا
همینجوری سوال میکنه و پسره همه رو جواب میده دیگه کف میکنه به معلمش میگه به نظر من این
میتونه بره کلاس سوم
خانوم معلم هم میگه بزار حالا چند تا من سوال کنم،
میگه پسرم اون چیه که گاو چهار تا داره اما من دو تا دارم؟
مدیره ابروهاشو بالا میندازه که پسره جواب میده :
-پا
دوباره خانوم معلمه میپرسه:
پسرم اون چیه که تو توی شلوارت داری اما من تو شلوارم ندارم
مدیره دهنش از تعجب باز میشه که پسره جواب میده :
-جیب
دوباره خانوم معلمه سوال میکنه:
اون چه کاریه که مردها ایستاده انجام میدن اما زن ها نشسته و سگ ها روی سه پا
تا مدیره بیاد حرف بیاره وسط پسره جواب میده :
-دست دادن
باز معلمه سوال میکنه :
بگو ببینم اون چیه که وقتی میره تو سفت و قرمزه اما وقتی میاد بیرون شل و چسبناک
مدیره با دهان باز از جاش بلند میشه که بگه این چه سوالیه که پسره میگه:
-آدامس بادکنکی
دیگه مدیره طاقت نمیاره میگه :
بسه دیگه این بچه رو بزارید کلاس پنجم من خودم همه سوالهای شمارو غلط جواب دادم!
[ پنج شنبه 10 مرداد 1392برچسب:, ] [ 16:36 ] [ محمد رضا بنازاده ]
[
]
|
|
|