سرای عشق....

با سلام ... ورود شمارا به وبلاگ سرای عشق.... خوش آمد میگویم ... برای مشاهده کامل مطالب از آرشیو مطالب وبلاگ استفاده کنید.

چه زيباست خلقت خدا بي اذن او برگي از شاخه اي جدا نمي شود مگر اواذن به افتادن كند...... وزيباتر ازآن كه خدا به آدمي نشان مي دهد بر عظمت و شكوه مقام خود ننازد چون ز عرش به فرش رسيدن همچون خزان همان برگ است كه روزي سبز وزيبا بر روي شاخه اي مي رقصيد............

[ شنبه 2 شهريور 1392برچسب:درخت,اجازه,خدا,برگ,زیبایی,دوست,,

] [ 18:12 ] [ محمد رضا بنازاده ]

[ ]

پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR در ایام ماه مبارك رمضان، به صورت روزانه توصیه‌های
كاربردی رهبر انقلاب درباره نماز، نهج‌البلاغه، قرآن و معنویت كه در بیاناتشان به
آن پرداخته‌اند را به ترتیب در سه دهه ایام ماه مبارك رمضان منتشر می‌نماید.
*
* *

در باب صبر شنيده‌ايد، معروف است، روايات متعددى هم دارد كه صبر در سه
عرصه است: صبر بر طاعت، صبر از معصيت، صبر در مصيبت. اين، روايات فراوانى دارد و
شنيده‌ايد.

صبر بر طاعت يعنى وقتى كه يك كار لازم را، يك كار واجب را، يك
امر عبادى را، اطاعت خدا را ميخواهيد انجام بدهيد، از طولانى شدن آن ملول و خسته
نشويد؛ ميان راه رها نكنيد. حالا مثلاً در امور عبادى ظاهرى، شخصى، فرض كنيد كه
فلان نماز مستحبى كه طولانى است، يا از فلان دعاى طولانى انسان خسته نشود؛ اين صبر
بر اطاعت يعنى اين. از ادامه‌ى روزه‌ى ماه رمضان، از ادامه‌ى توجه به خدا در
نمازهاى واجب و فرائض، از توجه به قرآن، انسان ملول نشود؛ خسته نشود. اين صبر بر
طاعت است.

صبر از معصيت يعنى در مقابل معصيت، كف نفس كردن، باز همان
استقامت، باز همان استحكام. در مقابل اطاعت، استحكام آن‌جور است؛ در مقابل معصيت
استحكام به اين است كه انسان جذب نشود، اغوا نشود، تحت تأثير شهوات قرار نگيرد. يك
جا شهوت جنسى است، يك جا پول است، يك جا مقام است، يك جا محبوبيت و شهرت است؛ اينها
همه شهوات انسانى است. هر كسى يك جور شهوتى دارد. اينها انسان را به خودش جذب نكند
در وقتى كه در راه رسيدن به آن، يك عمل حرامى وجود دارد. مثل بچه‌اى كه براى رسيدن
به آن ظرف شيرينى مثلاً، حركت ميكند، ديگر وسط راهش پارچ آب هست، ليوان هست، ظرف
چينى هست، متوجه نيست؛ ميزند، ميشكند. انسانى كه مجذوب گناه شد، اينجورى است. نگاه
نميكند كه بر سر راهش چه هست. اين خطرناك است؛ چون انسان غافل هم هست. انسان در آن
حال متنبه نيست، ملتفت نيست، غفلت دارد؛ از اين بى‌توجهىِ خودش غافل است. بچه ملتفت
نيست كه «ملتفت نيست»؛ توجه ندارد كه به اين پارچ آب يا به اين ظرف چينى يا به اين
گلدان قيمتى دارد بى‌توجهى ميكند. به نفس اين بى‌توجهى، بى‌توجه است. لذاست كه خيلى
بايد چشممان را باز كنيم؛ احتياط كنيم كه دچار اين غفلت مضاعف نشويم. اين صبر از
معصيت است.

صبر در مصيبت هم كه معنايش اين است كه حوادث تلخى براى انسان
پيش مى‌آيد؛ فقدانها، فراغها، مرگ و ميرها، دست‌تنگى‌ها، بيمارى‌ها، دردها، رنجها و
از اين قبيل حوادث تلخ. اين حوادث انسان را در هم نشكند، خيال نكند كه دنيا به آخر
رسيده است. اين سه عرصه براى صبر است كه هر سه عرصه هم داراى اهميت است. اينكه
فرمود: «اولئك عليهم صلوات من ربّهم»، در واقع خداى متعال براى همه‌ى اينها صابر را
مورد صلوات و رحمت خود قرار داده است.

يك نكته‌اى كه در اينجا وجود دارد،
اين است كه اين سه عرصه گاهى در مسائلِ صرفاً شخصى است، مثل همين مثالهائى كه به
ذهن مى‌آيد و همه ميدانيم و عرض شد؛ گاهى در مسائل غير شخصى است؛ مسائل اجتماعى،
مسائل عمومى، يا به تعبير ديگر، مسائلى كه سر و كار دارد با سرنوشت يك مجموعه؛ يك
امت، يك ملت، يك كشور. فرض بفرمائيد آن اطاعتى كه انسان بايد بر آن پا بفشارد،
اطاعتى است كه اگر آن را انجام بدهيم يا ندهيم، به سرنوشت يك كشور ارتباط پيدا
ميكند. فرض بفرمائيد اطاعت جهاد فى سبيل‌اللَّه مثلاً، در دوران دفاع مقدس. رفتن به
جبهه يك اطاعت بود ديگر. ايستادگى در امر دفاع از كشور و دفاع از نظام يك امر لازم
و يك اطاعت بود. ايستادگى بر دفاع چيزى نبود كه فقط مربوط به شخص خود انسان باشد.
هر رزمنده‌اى كه ميرفت، در واقع داشت سرنوشت كشور را با رفتن خود و ايستادگى خود
رقم ميزد. يك وقت اطاعت اين جور است. يا فلان كار بزرگ را كه شما نماينده‌ى مجلسيد
يا وزيريد يا مديريد يا نظامى هستيد يا در يك مؤسسه‌ى فرهنگى مشغول كاريد - هر
كدامى در هرجا كه مشغول كار هستيد - و اقدام لازمى را بايد انجام بدهيد، اين اقدام،
اطاعت است؛ اطاعت خداست؛ خدمت به بندگان است. اين يك جهتِ اطاعت به خدا، وظيفه‌ى در
نظام اسلامى است. اين هم يك جهت ديگر اطاعت از خدا. مأمورين اين دستگاه، اين نظام
الهى، كارهائى كه انجام ميدهند، وظائف الهى است كه دارند انجام ميدهند؛ از صدر تا
ذيل. اگر چنانچه از اين كار شما خسته شديد - مأمور انتظامى هستيد، خسته شديد؛ مأمور
اقتصادى هستيد، خسته شديد؛ مأمور امنيتى هستيد، خسته شديد؛ مأمور سياسى هستيد، خسته
شديد - اين بى‌صبرى است. اين خلاف توصيه‌ى «واستعينوا بالصّبر و الصّلاة» است. به
صبر استعانت كنيد و از صبر كمك بگيريد.

يا يك چيزى كه معصيت است. معصيتى
كه تبعه‌ى آن، دنباله‌ى زشت و ناخوشايند آن فقط دامنگير شخص شما نميشود. «و اتّقوا
فتنة لا تصيبنّ الّذين ظلموا منكم خاصّة». گاهى يك چيزهائى است كه انسان يك حركت
خلافى را انجام ميدهد، يك حرف نابجائى را ميزند، يك اقدام نابجائى را ميكند، يك
امضاى نابجائى را ميكند - ما مسئولين وضعمان اين‌جور است - كه تبعاتش دامنگير يك
كشور يا يك جماعتى از كشور يا يك قشر ميشود. اين شد گناه. اينجا صبرِ از معصيت،
معناى عظيمترى پيدا ميكند. اين صبر با آن صبرى كه شما مثلاً در مقابل يك رشوه قرار
گرفته‌ايد، صبر ميكنيد و رشوه را نميگيريد، فرق ميكند. اين بسيار كار ممدوحى است،
بسيار كار بزرگى است؛ اما يك صبر در مقابل يك گناه شخصى است. از اين بالاتر، صبر در
مقابل گناهى است كه اين گناه فقط دامن شخص را نميگيرد، دامن مجموعه را ميگيرد. پس
صبرِ از معصيت، چنين ميدانى دارد.

صبرِ بر مصيبت هم همين‌جور است. مصائب
گاهى مصائب شخصى انسان است، گاهى مصائب عمومى است. الان فرض بفرمائيد مسئولين كشور
با توطئه‌هاى گوناگون، با تهمتها، با بدگوئى‌ها، با اهانتها و افتراهاى صريح
مواجهند؛ مى‌بينيد ديگر توى اين مجموعه‌ى عظيمِ ارتباطات بين‌المللى و اين خبرها و
رسانه‌ها و نوشتارها و گفتارها، چقدر حرف زده ميشود. عليه اسلام جداگانه؛ يعنى عليه
جمهورى اسلامى به خاطر اسلام، عليه جمهورى اسلامى به خاطر انقلاب؛ عليه جمهورى
اسلامى به خاطر تك تك آرمانهاى نامطلوبِ از نظر استكبار؛ و عليه جمهورى اسلامى به
خاطر بعضى از اشخاصى كه در جمهورى اسلامى هستند كه آنها نمى‌پسندندشان. يعنى عليه
جمهورى اسلامى از طرق مختلف، به جهات مختلف اين تهاجمات هست. خوب، اينها مصيبت است،
صبر كردنش هم آسان نيست. بعضى از سران و مسئولان دنيا كه ما آنها را از نزديك
ديده‌ايم و از حالات بعضى‌شان شنيده‌ايم، هستند كه اينها گاهى يك زوايه‌ى بسيار
بازى پيدا ميكنند از اهداف و خط مستقيمى كه به خيال خودشان ترسيم كردند؛ فقط به
خاطر همين مسائل و ملاحظات بين‌المللى و اهانتهاى بين‌المللى. تحمل اينها برايشان
سخت است. پس اين هم صبر در مصيبت.

بنابراين صبر را با همه‌ى اهميتى كه
دارد در اين سه عرصه، يك بار در مسائل شخصى بايد ملاحظه كرد - كه مهم است و من و
شما بيشتر از ديگران بايد به آن اهميت بدهيم - يك بار در عرصه‌ى مسائل اجتماعى و
سياسى و عمومى و ملى و همگانى كه آن مخصوص من و شماست؛ يعنى مبتلا به آحاد مردم
نيست؛ آنها اينجور چيزهائى ندارند؛ مال ماهاست؛ مال من است، مال شماى دولتى است،
مال شماى قضائى است، مال شماى نماينده‌ى مجلس است، مال مسئولين است. در هر دو
مرحله، در هر دو سطح بايستى اين سه عرصه را مورد نظر قرار داد و از صبر كمك گرفت؛
از صبر استعانت كرد.

[ پنج شنبه 17 مرداد 1392برچسب:رهبری,آقای خامنه ای,ایران,صبر,اخلاق,معنویت,قرآن,نهج البلاغه,معرفت,

] [ 16:29 ] [ محمد رضا بنازاده ]

[ ]

از بزرگی پرسیدند:زندگی خود را بر چه بنا کردی؟

گفت:بر چهار اصل.

اول:دانستم که رزق مرا دیگری نمیخورد ،پس آرام شدم.

دوم:دانستم که خدا مرا میبیند،پس حیا کردم.

سوم:دانستم که کار مرا دیگری انجام نمیدهد،پس تلاش کردم.

چهارم:دانستم که پایان کارم مرگ است،پس مهیا شدم.

[ جمعه 28 تير 1392برچسب:زندگی,خدا,مرگ,,

] [ 15:58 ] [ محمد رضا بنازاده ]

[ ]

هر چه کنی به خود کنی گر همه نیک و بد کنی

 


پیامبر صلی لله علیه و آله :
 
ثَلاثٌ مَنْ كُنَّ فیهِ فَهِىَ راجِعَةٌ عَلى صاحِبِها: اَلْبَغْىُ وَ الْمَكْرُ وَ النَّـكْتُ؛

سه چیز است كه در هر كس باشد [آثارش] به خود او بر می‏گردد:
"ستم كردن"،"فریب دادن" و "پیمان شكنى".

 
(تحف العقول، ص 256)

[ جمعه 31 خرداد 1392برچسب:اسلحه,پیامبر,اکرم(ص),

] [ 22:34 ] [ محمد رضا بنازاده ]

[ ]

 
بوسه اصغر فرهادی بر گونه بهترین بازیگر زن جشنواره کن!
برنیس بژو بازیگر نقش اول زن فیلم اصغر فرهادی پس از اعلام کسب عنوان بهترین بازیگر نقش اول زن در جشنواره فیلم کن، اصغر فرهادی را در آغوش گرفت و اصغر فرهادی نیز بوسه ای به گونه او هدیه داد.
 
 
 

جام فرهنگی:

برنیس بژو بازیگر نقش اول زن فیلم اصغر فرهادی پس از اعلام کسب عنوان بهترین بازیگر نقش اول زن در جشنواره فیلم کن، اصغر فرهادی را در آغوش گرفت و اصغر فرهادی نیز بوسه ای به گونه او هدیه داد.

مراسم اختتامیه ی شصت و ششمین جشنواره فیلم کن دیشب برگزار شد و مطابق معمول چند سال اخیر یک فیلم از ایران – یعنی گذشته اثر اصغر فرهادی – توانست جایزه بهترین بازیگر نقش زن را از آن خود کند.

تا اینجای مطلب مسئله ای نیست و فارغ از اینکه چقدر عناصر سیاسی و کلیشه شکنی یک کارگردان ایرانی در تولید یک فیلم فاقد ظواهر اعتقادی مردم در این انتخاب نقش داشته اند باید به اتفاقی که در این مراسم افتاد اشاره ای کرد.

پس از خوانده شدن نام بازیگر زن فیلم اصغر فرهادی یعنی «برنیس بژو» به عنوان برنده بازیگر نقش اول زن، وی در

حالی که به سمت سن می رفت در یک لحظه با اصغر فرهادی روبوسی کرد!

البته برای آنها که فرهنگ ایرانی – اسلامی را نمی شناسند و با آن بیگانه اند چنین اتفاقی هیچ تازگی یا علامت

تعجبی در پی خود نخواهد داشت اما از کارگردانی که خشت خشت وجود سینماییش متعلق به این مملکت است و

با امکانات و اقبال این مردم به این مرحله رسیده است انتظار نمی رفت که در کنار تمامی حرکات سینماییش که

بعضا هیچ همخوانی با فرهنگی اسلامی و حتی ایرانی ندارد بوسیدن زنی نامحرم را که در قواعد اخلاقی مردم مرز و ب

ومش امری ناپسند است نیز به چشم بیاید.

.

فرهادی حتما می داند که فرهنگ غالب در کشور ما فرهنگی دینی و ملی است که هر دو تقید به ارزشهای اخلاقی و رعایت حریم ها را بسیار تاکید می ورزند.

 

بدون شک مردمی که این حرکات را از فرهادی می بینند نخل طلای کن را هم در کنار این حرکات مفت نمی خرند.

روی دیگر سخن با مسئولینی است که تمام امکانات بیت المال را در دستان خود غصب فرهنگی کرده اند و هزینه های حرامی را که برای برخی چهره های سینمایی و فرهنگی – به بیان دقیقتر غیر و ضدفرهنگی- می کنند خرج می کنند موجب بروز خسران های متعدد در عرصه ی سینما شده است.

حضراتی که مشخص نیست درب سیاست گزاری های فرهنگیشان بر کدام پاشنه می چرخد که از دل و درونش چنین فجایع اخلاقی و فرهنگی به بیرون درز می کند و موجب دل شکسته شدن آرمان خواهان می گردد.

بوسه ی فرهادی بر گونه «برنیس بژو» یا سیلی به ارزشهای اخلاقی مردم!/تصاویر

مسئولین سینمایی که نگاههای غیر کارشناسی و غیر هدفمندشان به فرهنگ اسلامی و ایرانی وضعیت سینمای فلاکت بار ایران را به این نقطه رسانده است که نمادش می شود فرهادی و فرهادی آن می کند که عرق شرم بر جبین هر انسان مومن و با غیرتی می نشاند.

وقتی فرهنگ ساز ما فرهادی شود که در عملش هیچ رنگی از حیای اسلامی و عزت ایرانی نیست حتما کار فرهنگیش هم تهی از این مصادیق می شود و قطعا وقتی خوراکی که دولت باید به درستی برای روح جوان عطشان بسازد انباشته از اخلاص و نور ایمان نباشد دو تار موی فرهنگی که چیزی نیست باید بسیاری دیگر از فجایع ضد فرهنگی را هم شاهد باشیم.

باز گلی به گوشه ی جوانان ایرانی که مشکلشان همان دو تار موست ! با این سیاست گزاران و مجریان فرهنگی باید جوانان به سمت و سوهای بسیار نامناسبتری می رفتند که گویا کار خداست که کار به آنجا نکشیده است!

دیدن عکس ها در ادامه مطلب....


ادامه مطلب

[ پنج شنبه 9 خرداد 1392برچسب:فرهادی,بوسه,بهترین بازیگر زن,بوسه فرهادی,اصغر فرهادی,بوسه کردن,,

] [ 10:31 ] [ محمد رضا بنازاده ]

[ ]

 

عکس: تا می توانید شهوت رانی و بدحجابی کنید

دختران هرچقدر می توانند بد حجابی کنند : لباس های بدن نما بپوشند,در خیابان عشوه گری کنند,موهایشان را به نمایش بگذارند و….

 

3 عکس: تا می توانید شهوت رانی و بدحجابی کنید

 

 

بی خیال محرم و نامحرم فقط و فقط در این دنیا خوش باشید و با نامحرمان در خیابان ها اینگونه آب بازی کنید :

 

5 عکس: تا می توانید شهوت رانی و بدحجابی کنید

 

 


ادامه مطلب

[ سه شنبه 7 خرداد 1392برچسب:حجاب, بد حجابی,لذت,شهوت,شهوتی,س ک س,بذار خوش باشن,

] [ 12:45 ] [ محمد رضا بنازاده ]

[ ]

تشکر خدایا
       

 

 

 

همین الان همین لحظه

از خدا بابت همین نفسی که بهت هدیه داده تشکر

خدایا شکرت

حس خوبی بود ...نه؟


[ یک شنبه 13 اسفند 1391برچسب:خدا,شکر کردن,نفس, نعمت,

] [ 21:40 ] [ محمد رضا بنازاده ]

[ ]

 

ترک واجبات و ارتکاب محرمات‌‌٬حجاب و نقاب دیدار ما از آن حضرت است٬

 

... اگر بفرمایید: «چرا به آن حضرت دسترسی نداریم؟»جواب این است:

«چرا به انجام واجبات و ترک محرمات ملتزم نیستید؟»

او به همین از ما راضی است.

آیت ا... بهجت

 

شیعیان٬مهدی غریب و بی کس است

معصیت محض خدا دیگر بس است

ای که داری ادعای شیعگی

بندگی کن٬ بندگی کن٬ بندگی

 

[ پنج شنبه 26 بهمن 1391برچسب:آیت الله بهجت,گناه,معصیت,

] [ 18:9 ] [ محمد رضا بنازاده ]

[ ]

 

پاسخ پیامبر اعظم (ص) به هفت سؤال :

شخصى به حضور پیامبر اکرم (ص) آمد که هفت سؤال داشت و آنها را چنین مطرح کرد :

 


1. چه چیزى سنگین تر از آسمان است ؟
2. چه چیزى پهناتر از زمین است ؟
3. چه چیزى غنى تر و پرمایه تر از دریا است ؟
4. چه چیزى سوزانتر از آتش است ؟
5. چه چیزى سردتر از زمهریر (هواى بسیار سرد)است ؟
6. چه چیزى سخت تر از سنگ است ؟
7. چه چیزى تلخ ‌تر از زهر است ؟

پیامبر اکرم (ص) در پاسخ فرمود :


1. سنگین تر از آسمان تهمت به انسان پاک است ،
2. وسیع تر از زمین حق است ،
3. غنى تر و بى نیازتر از دریا ، دل قانع است ،
4. سوزان تر از آتش ، شاه ستمگر است ،
5. سردتر از زمهریر نیاز به آدم پست است ،
6. سخت تر از سنگ ، دل منافق است ،
7. تلخ ‌تر از زهر ، استقامت در برابر دشواری هاى روزگار است .

[ پنج شنبه 26 بهمن 1391برچسب:پیامبر اکرم,هفت سوال از پیامبر اکرم (ص),,

] [ 18:4 ] [ محمد رضا بنازاده ]

[ ]

 

 


اگر می خواهی خوشبخت زندگی کنی

هیچوقت خودت را با کسی مقایسه نکن

و ................

هرگز کسی را با خودت مقایسه نکن

خوب یا بد ٫ زشت یا زیبا

تو خودت هستی ٫ خودِ خودت
خیلی وقت ها برای مردم زندگی می کنیم، از امروز تمرین کنیم تا برای خودمان باشیم


 

[ دو شنبه 23 بهمن 1391برچسب:آرامش,زندگی خوب,

] [ 13:36 ] [ محمد رضا بنازاده ]

[ ]

خداوند در قیامت از تو نخواهد پرسید که در دنیا چه اتومبیلی سوار می شدی ،

 

بلکه خواهد پرسید چند نفر را که وسیله نقلیه نداشتند به مقصد رساندی؟

2- خداوند از تو نخواهد پرسید که خانه ات چند متر بوده ،بلکه خواهد پرسید به چند نفر در خانه ات خوشآمد گفتی ؟

3- خداوند از تو نخواهد پرسید که چه لباسهایی در کمد داشتی ،بلکه از تو خواهد پرسید به چند نفر لباس پوشاندی ؟

4- خداوند از تو نخواهد پرسید که چقدر حقوق می گرفتی، بلکه خواهد پرسید آیا سزاوار گرفتن آن بودی ؟

5- خداوند از تو نخواهد پرسید که عنوان و مقام شغلی تو چه بوده ،بلکه خواهد پرسید آیا آنرا به بهترین نحو انجام دادی ؟

6- خداوند از تو نخواهد پرسید که چه تعداد دوست داشتی ،بلکه خواهد پرسید برای چند نفر دوست و رفیق بودی ؟

7- خداوند از تو نخواهد پرسید که در چه منطقه ای زندگی میکردی .بلکه خواهد پرسید چگونه با همسایگانت رفتار کردی ؟

8- خداوند از تو نخواهد پرسید که رنگ پوستت چه بوده ،بلکه خواهد پرسید چگونه انسانی بودی؟

9- خداوند از تو نخواهد پرسید که چرا اینقدر طول کشید تا به جستجوی رستگاری بپردازی ،

بلکه با مهربانی تو را به جای دروازه جهنم به عمارت بهشتی خود خواهد برد.

10- و خداوند از تو نخواهد پرسید که چرا این مطلب را برای دوستانت نخواندی ،

بلکه خواهد پرسید آیا از خواندن آن برای دیگران در وجدان خود احساس شرمندگی می کردی ؟

نتیجه :به نظر من ، یکی از سئوالاتی که خداوند در روز قیامت از همه ی انسانها خواهد پرسید این است :

« تو ، توئی ؟! »

( یعنی تو همان کسی هستی که به تو لقب « خلیفة ا.. » داده بودم .)

پس هرگز فراموش نکن که خدا هنوز منتظر توست ؛ منتظر « تو واقعی تو!»

از این دنیا که می رویم و به خدای بزرگ می پیوندیم ،

از ما نمی پرسند که چرا رهبری نامدار نشدیم ،

رمز و رازهای عظیم حیاترا از ما نخواهند پرسید !

یگانه سوال این خواهد بود که « چرا خودت نشدی؟! »

[ دو شنبه 27 آذر 1391برچسب:دوست,حقوق,قیامت,خلیفه الله,محمد رضا بنازاده ماهانی,

] [ 18:45 ] [ محمد رضا بنازاده ]

[ ]

 

چرا عبادت كنم؟

" يا ايهاالناس اعبدوا ربكم الذي خلقكم "

آنچه كه احكام عقايد ايمان را قوي و ثابت ساخته و به حالت ملكه در آورده است, فقط عبادت است كه اگر توسط عبادت كه به مفهوم انجام دادن اوامر الهي و خودداري از نواهي اوست, احكام الهي و عقلي ايماني تربيت و تقويت نشود, اثرات و تاثيرات آن ضعيف مي ماند وضعيت كنوني عالم اسلام شاهد اين مدعي است.

و نيز طوريكه عبادت وسيلة سعادت دنيا و آخرت مي گردد, سبب تنظيم امور معاش و معاد يعني دنيا و آخرت شده، وسيلة رسيدن به كمالات شخصي و بهترين نسبت و با شرفترين رابطه بين عبد و خالق است.

عبادت از جهات مختلف مايه سعادت دنيا و آخرت است.

جهت اول: انسان بصورت ممتاز و مستثني از تمام حيوانات, و با مذاج عجيب و لطيف خلق شده است و بر اساس همين مزاج, در انسان ميل ها و آرزو هاي مختلفي بروز نموده است.

مثلاً: انسان خواستار برگزيده ترين چيز ها بوده , به بهترين چيز ها تمايل دارد, چيز هاي زيبا و مزين را آرزو مي كند و مي خواهد چنان زندگي كند كه لايق شان و شرافت انساني باشد.

بر اقتضاي اين تمايلات, انسان براي تهيه و تدارك خوراك, پوشاك و ساير احتياجاتش به بهترين شكل ممكن, صنايع ضرورت دارد. چون به تنهايي بر آن صنايع دست رسي ندارد مجبور است با همنوعانش تشريك مساعي كند تا هر انسان با تبادل نتايج كار و فعاليت خود با برادرش همكار باشد و احتياجاتش را بر آورده سازد

اما از آنجاييكه "قوه شهويه " " قوه غضبيه " و " قوه عقليه " انسان فطرتاً از طرف خداوند متعال محدود نشده است - بر خلاف حيوانات كه قواي شان فطرتاً محدود است - در نتيجه ممكن است هنگام معاملات ظلم و تجاوز رخ دهد , پس براي كنترل اين تجاوزات , جوامع بشري در تبادله نتايج كار و فعاليت شان محتاج عدالت هستند.

اما به دليل عاجز و ناتوان بودن عقل هر فرد از ادراك عدالت , و جود عقل كامل ضروري است تا افراد از آن عقل كامل استفاده كنند , و چنين عقل كاملي نيز فقط به شكل قانون است, و اين نوع قانون فقط شريعت است .

سپس جهت تامين, تاثير, اجرا و تطبيق اين شريعت وجود يك مرجع و يك صاحب ضروري است, اين مرجع و اين صاحب فقط پيغمبر است.

پيغمبر نيز براي دوام بخشيدن بر حاكميت ظاهري و باطنيش بر مردم, بگونه كه محتاج نوعي بر تبري و امتياز مادي و معنوي مي باشد, براي نشان دادن ميزان مناسبت و ارتباطش با پروردگار, محتاج دليل است, و اين نوع دليل نيز فقط معجزات اند.

سپس براي تاسيس و تامين اطاعت و انقياد از او امر و نواهي الهي, تثبيت عظمت صانع در اذهان ضروري است, اين تثبيت نيز فقط با عقيده, يعني با تجلي احكام ايماني امكان پذير است. و تقويه و انكشاف دادن به احكام ايماني, فقط توسط عبادت تكرار و تجديد شده، تحقق مي يابد.

جهت دوم:

عبادت بخاطر معطوف سختن افكار به سوي صانع حكيم انجام مي گردد, توجه بنده به سوي صانع حكيم, اطاعت و انقياد او را پيدا مي كند. اما اطاعت و انقياد بنده را تحت انتظام كامل داخل مي سازد. با داخل شدن بنده تحت انتظام و پيروي او از نظام, رمز حكمت تحقق مي يابد, نقشه هاي درخشان صنعت روي صفحات كاينات حكمت را نشان مي دهند.

جهت سوم:

انسان همچون " سنترال " مركز تمام نظامهاي خلقت, قواعد فطري و شعاع و پرتو قوانين الهي در كاينات است, پس لازم است انسان بر آن قوانين انتساب و ارتباط پيداكند و بر دامن آن قواعد چنگ زده بر آن تمسك نمايد, تا بتواند با جريان و حركت عمومي, حركت كند, و با مخالفت با حركت چرخهاي كه در طبقات كاينات دوران دارند مبادا زير آن چرخها از بين برود. اين نيز فقط با عبادتي ممكن است كه عبارت است از بجا آوردن او امر و اجتناب از نواهي.

جهت چهارم:

در سايه اطاعت از اوامر و اجتناب از نواهي , يك فرد در هيئت اجمتاعي مي تواند با بسياري از مراتب انتساب و ارتباط پيدا كند. به ويژه در خصوص احكام ديني و مصالح عمومي يك فرد حكم يك نوع به خود مي گيرد, يعني وظايف بيشماري همچون حقوق, حيثيت ها, ارشادات, تعليمات و اصلاحات بر يك شخص تحميل مي شود. اگر اين شخص از او امر اطاعت و از نواهي اجتناب نكند, تمام آن وظايف به صورت كلي پايمال مي گردد.

جهت پنجم:

انسان در سايه اسلام و در پرتو عبادت با تمام مسلمانان نوعي مناسبت ثابت و ارتباط و پيوند قوي پيدا مي كند و اين مناسبات سبب اخوت و برادري جدائي ناپذير و محبت حقيقي مي گردند. بدون ترديد اولين گام كمال و رشد حيات اجمتاعي, برادري و محبت است.

عبادت سبب رسيدن به كمالات شخصي است.

انسان با وجودي كه جسماً كوچك, ضعيف, عاجز و از جمله حيوانات قرار داده شده است, حا مل روح بسيار عالي, مالك استعداد بزرگ, داراي اميال محدوديت ناپذير, صاحب آرزو هاي نامتناهي, و قواي غير محدودي همچون شهوت و غضب بوده, و چنان خلقت عجيبي دارد كه گويا به صورت فهرست تمام انواع و عوالم خلق شده است.

پس آنچه كه روح والاي چنين انساني را انبساط داده است، عبادت است. آنچه كه استعدادات او را انكشاف داده است و آنچه كه اعمال و آرزو هاي او را تميز و پاك ساخته است و آنچه كه بر اعمالش تحقق بخشيده است و آنچه كه بر افكارش وسعت داده و آنرا تحت انتظام در آورده است و آنچه كه آلودگي هاي طبيعت را از اعضاي ظاهري و باطني و انديشه هاي او دور ساخته است و آنچه كه انسان را بر كمالات مقدرش رسانيده است, عبادت است. با ارزش ترين و لطيف ترين نسبت بين عبد و معبود, فقط عبادت است. بله, با ارزشترين كمالات بشر, همين نسبت و مناسبت است.

توجه!

روح عبادت اخلاص است, اخلاص نيز عبارتست از انجام دادن اوامر به گونه كه بر انجام آن امر شده است, اگر حكمت و يا فايده ديگري, علت عبادت نشان داده شود, عبادت بــاطل است. فايده هــا, حكمت هـا فقط مي توانند ترجيح دهنده باشند. اما هرگز علت عبادت نيستند.

وقتي قرآنكريم با امر " يا ايهاالناس اعبدوا " انسانها را به عبادت دعوت داد, مخاطب گويا با زبان حال سوال كرد (چرا عبادت كنم؟) علت چيست؟ لذا با جمله [ربكم الذي خلقكم] ضمن جواب دادن بر اين سوالها به ذكر براهين در مورد وحدانيت و وجود صانع پرداخت.

[ یک شنبه 12 آذر 1391برچسب:چرا عبادت کنم,عبادت, سرای عشق,ماهان,محمد رضا بنازاذه ماهانی,

] [ 23:33 ] [ محمد رضا بنازاده ]

[ ]

 

با تمام وجود گناه كردم

اما…

نه نعمتهايش را از من گرفت و نه گناهانم را فاش كرد…

اگر اطاعت كنم چه مي كند؟…

قصه اش طولانيست...

اما

خدايم مي بخشد!!!

[ چهار شنبه 24 آبان 1391برچسب:,

] [ 17:57 ] [ محمد رضا بنازاده ]

[ ]

گفتم: خسته ام….
گفتی: لا تقنطوا من رحمة الله…از رحمت خدا ناامید نشوید(زمر/
۵۳)
گفتم:هیشکی نمی دونه تو دلم چی می گذره…
گفتی: ان الله بین المرء و قلبه…خدا حائل است میان انسان و قلبش(انفال/
۲۶)
گفتم: هیچ کسی رو ندارم…
گفتی: نحن اقرب الیه من حبل الورید…ما از رگ گردن به انسان نزدیکتریم(ق/
۱۶)
گفتم: ولی انگار اصلا منو فراموش کردی…
گفتی: فاذکرونی، اذکرکم…منو یاد کنید تا یاد شما باشم(بقره/
۱۵۲

[ یک شنبه 21 آبان 1391برچسب:خسته ام خدای مهربون,محمد رضا بنازاده ماهانی,,,,

] [ 1:14 ] [ محمد رضا بنازاده ]

[ ]