سرای عشق....

با سلام ... ورود شمارا به وبلاگ سرای عشق.... خوش آمد میگویم ... برای مشاهده کامل مطالب از آرشیو مطالب وبلاگ استفاده کنید.

 

زندگی نامه زیبا و تکان دهنده شهید بزرگوار شاهرخ ضرغام


امام خمینی: اشخاصی بعد از زحمت های فراوان پنجاه ساله به یک مقامی می رسند و این جوانها را خدای تبارک و تعالی آن طور در ظرف یک مدت بسیار کم ، متحول کرد به یک مقامی که آن هایی که پنجاه سال زحمت کشیده اند، نرسیده اند به این مقام ؛ نرسیده اند به آن جا که غیر از خدا اصلاً هیچی نخواهند، شهادت را این طور طالب باشند. این طور غیر شهادت را در برگیرند. این یک مسئله مهمی است . ما همیشه باید در نظر داشته باشیم که این مسئله ، مسئله عادی نیست .




نام : شاهرخ ضرغام 
نام پدر : صدرالدین
تاریخ تولد : ۱۳۲۸
محل تولد : تهران
تاریخ شهادت : هفدهم آذرماه 1359
محل شهادت : آبادان
اینها مشخصات شناسنامه ای اوست. کسی که در سی و یک سال عمر خود زندگی عجیبی را رقم زد. از همان دوران کودکی با آن جثه درشت و قوی خود، نشان داد که خلق و خوی پهلوانان را دارد .
شاهرخ هیچگاه زیر بار حرف زور و ناحق نمی رفت. دشمن ظالم و یار مظلوم بود. دوازده سالگی طعم تلخ یتیمی را چشید. از آن پس با سختی روزگار را سپری کرد .
در جوانی به سراغ کشتی رفت. سنگین وزن کشتی می گرفت. چه خوب پله های ترقی را یکی پس از دیگری طی می کرد. قهرمان جوانان، نایب قهرمان بزرگسالان، دعوت به اردوی تیم ملی کشتی فرنگی. همراهی تیم المپیک ایران و...
اما اینها همه ماجرا نبود. قدرت بدنی، شجاعت، نبود راهنما، رفقای نا اهل و ... همه دست به دست هم داد. انسانی بوجود آمد که کسی جلودارش نبود هرشب کاباره، دعوا، چاقوکشی و ...
پدر نداشت. از کسی هم حساب نمی برد. مادر پیرش هم کاری نمی توانست بکند الا دعا! اشک می ریخت و برای فرزندش دعا می کرد. خدایا پسرم را ببخش، عاقبت به خیرش کن. خدایا پسرم را از سربازان امام زمان(عج) قرار بده . دیگران به او می خندیدند. اما او می دانست که سلاح مومن دعاست. کاری نمی توانست بکند الا دعا. همیشه می گفت: خدایا فرزندم را به تو سپردم. خدایا همه چیز به دست توست. هدایت به وسیله توست. پسرم را نجات بده!
زندگی شاهرخ در غفلت و گمراهی ادامه داشت. تا اینکه دعاهای مادر پیرش اثر کرد. مسیحا نفسی آمد و از انفاس خوش او مسیر زندگی شاهرخ تغییر کرد .
بهمن ۵۷ بود. شب و روز می گفت: فقط امام، فقط خمینی (ره)
وقتی در تلویزیون صحبت های حضرت امام پخش می شد، با احترام می نشست. اشک می ریخت و با دل و جان گوش می کرد.
می گفت: عظمت را اگر خدا بدهد، می شود خمینی، با یک عبا و عمامه آمد. اما عظمت پوشالی شاه را از بین بُرد.
همیشه می گفت: هرچه امام بگوید همان است. حرف امام برای او فصل الخطاب بود.
برای همین روی سینه اش خالکوبی کرده بود که: فدایت شوم خمینی.


ادامه مطلب

[ چهار شنبه 18 تير 1393برچسب:حر,انقلاب,شهادت,شاهرخ ضرغام,شاهرخ,ضرغام,

] [ 19:12 ] [ محمد رضا بنازاده ]

[ ]

آن كساني كه اذعان دارند كه از سال‌هاي دور مخالف شعار مقدس و سرنوشت‌ساز «مرگ بر امريكا» بوده و از امام مي‌خواستند كه ملت ايران را از اين شعار باز دارند، مردمي نيستند، در صف ملت نايستاده‌اند و راهشان از مردم جداست.

***
آنهايي كه زمزمه مي‌كنند كه «تا قيامت نمي‌توانيم با امريكا قهر باشيم»!! يا آن بي‌خبراني كه الفباي سياست را بلد نيستند اظهار مي‌دارند كه «مرگ بر امريكا آيه قرآن نيست»! از قرآن بيگانه‌اند، راه قرآن را گم كرده‌اند از راه راستين ملت دورمانده‌اند.

***
ملت مقاوم و پايدار ايران تا با ظلم و تجاوز امريكا روبه‌رو است از مبارزه با امريكا باز نمي‌ماند و با ظلم سازش نمي‌كند و شعار «مرگ بر امريكا» نمادي از مبارزه اسلامي و خستگي‌ناپذير ملت انقلابي ايران با شيطان بزرگ است و مبارزه با شيطان تا قيامت پايدار و استوار است و پايان نمي‌يابد.

***
اين شرم‌آور است كه قصاب آل سعود كه امروز در عراق و سوريه و لبنان آزاديخواهان و راست‌قامتان را همراه با زنان و كودكان بي‌گناه با پول نفت عربستان و سلاح‌هاي شيميايي و پرورش تروريست قتل‌عام مي‌كند و كشورهاي ياد شده را به حمام خون بدل كرده است از آنان به عنوان «برادر» ياد كند

***
برخي از نظريه‌پردازي‌ها و نوشته‌ها از روي توطئه شوم مثلث تسليم‌طلبان، رفاه‌طلبان و ليبراليست‌هاي وابسته به امريكا پرده برمي‌دارد

***
دريغ از چشم باز و قلبي بيدار تا از سرنوشت انگل‌هاي خائني چون انورسادات و حسني مبارك و... پند و عبرت بگيرد و بررسي كند آيا آنها با تسليم و سازش در برابر شيطان بزرگ توانستند به چنين آرمان‌هاي رؤيايي دست يابند؟

***
ملت ايران افزون از الهام‌پذيري از مكتب تشيع و راه حسين‌بن علي (عليهما‌السلام) از رهبري حكيمانه و خردمندانه ولي فقيه‌اي فرزانه و بيدار و هوشيار برخوردارند كه هر دست فريبكار و خيانت‌باري را كه به حريم آرمان‌هاي ملت انقلابي و قهرمان‌پرور ايران دراز شود قطع مي‌كند.

***
ملت ايران افزون از الهام‌پذيري از مكتب تشيع و راه حسين‌بن علي (عليهما‌السلام) از رهبري حكيمانه و خردمندانه ولي فقيه‌اي فرزانه و بيدار و هوشيار برخوردارند كه هر دست فريبكار و خيانت‌باري را كه به حريم آرمان‌هاي ملت انقلابي و قهرمان‌پرور ايران دراز شود قطع مي‌كند.

***
تنگ‌نظران كوته‌فكري كه به خود مي‌بالند كه «... هواپيما سوار شده، غذاي خوب خورده‌اند» نمي‌توانند استقلال كشور و آرمان‌هاي ملت را پاس بدارند. اين فرومايگان از دنياي سياست جز شكم‌بارگي، رفاه‌طلبي و گردشگري چيزي در نيافته‌اند، آنها پس‌مانده‌هاي همان كساني هستند كه در 28 مرداد/32 با يك چلوكباب تسليم شدند

***
اين مردم پابرهنه و نادار اما شرافتمند و غيرتمند ايران بودند كه با سلاح ايمان به جنگ استبداد و استعمار رفتند و نظام پوسيده دوهزاروپانصدساله شاهنشاهي را به زباله‌دان تاريخ افكندند

***
آري ديپلماسي ايران در خيابان‌ها و در روز 13 آبان، 9 دي، 22 بهمن، روز قدس،‌ 15 خرداد و ديگر «ايام‌الله» با فريادهاي كاخ‌برانداز «مرگ بر امريكا ـ مرگ بر اسرائيل» رقم مي‌خورد، هرچند امريكا و امريكا‌زدگان را خوش نيايد،


راه ملت‌ها، راهي بي‌بن‌بست


ملت‌هاي باورمند و وارسته هماره راه خدا پويند و رضاي خدا جويند، از اين رو، راهشان راه خداست، راهي جاودانه، استوار، پايدار و بي‌بن‌بست است، گمراهي، سرگرداني و درماندگي به همراه ندارد. دشمنان خدا و خلق، هيچ‌گاه توان رويارويي با راه و خط ملت‌ها را ندارند، نمي‌توانند راه مردمي را بي‌رهرو سازند. چه بسا انبوهي از مردم وارسته و خداجو و رهبران آنان را سركوب كنند، به زندان و تبعيد بكشانند و به شهادت برسانند، اما راهشان را نمي‌توانند از ميان ببرند.
دولت‌ها اگر راه ملت‌ها را به درستي بشناسند و پي بگيرند، مردان آهنين (زبرالحديد) خواهند بود كه هيچ نيرو و قدرتي مادي نمي‌تواند آنان را به زانو درآورد، فشارها، سختي‌ها و ناهنجاري‌ها نمي‌تواند آنان را به شكست بكشاند، ترفندها و توطئه‌هاي شيطاني مانند تهديد و تطميع در برابر اراده پولادين آنان كارايي ندارد.
البته همه حاكمان و دولتمردان، خود را برگزيده ملت مي‌نمايانند، حتي شاه كه با توطئه امريكا بر گرده ملت ايران سوار شد خود را حاكم مردمي وانمود مي‌كرد! ليكن بايد دانست كه حاكمان مردمي ويژگي‌هايي دارند. از ويژگي‌هاي برجسته يك دولت مردمي، همراهي و همصدايي با مردم است، يك دولت مردمي به مردم دروغ نمي‌گويد، دور از چشم مردم و رهبر با بيگانگان بند و بست نمي‌كند و حتي به گفتگو نمي‌نشيند و مك‌فارلين را به ايران فرانمي‌خواند. آن كساني كه اذعان دارند كه از سال‌هاي دور مخالف شعار مقدس و سرنوشت‌ساز «مرگ بر امريكا» بوده و از امام مي‌خواستند كه ملت ايران را از اين شعار باز دارند، مردمي نيستند، در صف ملت نايستاده‌اند و راهشان از مردم جداست.
شعار «مرگ بر امريكا» برگرفته از قرآن كريم است، ريشه قرآني دارد، امام با الهام از احكام قرآن مرگ بر امريكا و مرگ بر شاه را عبادت مي‌دانست. آنهايي كه زمزمه مي‌كنند كه «تا قيامت نمي‌توانيم با امريكا قهر باشيم»!! يا آن بي‌خبراني كه الفباي سياست را بلد نيستند اظهار مي‌دارند كه «مرگ بر امريكا آيه قرآن نيست»! از قرآن بيگانه‌اند، راه قرآن را گم كرده‌اند از راه راستين ملت دورمانده‌اند. قرآن كريم با صداي رسا اعلام مي‌كند: «لايحب‌الله الجهر بالسوء من‌القول الا من ظلم» مردم ايران كه از امريكا ظلم فراوان ديده و مي‌بينند حق دارند با آن ابر جنايتكار مبارزه همه‌جانبه داشته باشند و و با هر راهي از آن اعلام انزجار كنند.
امريكا با كودتاي ننگين 28 مرداد، با غارت ايران به بيش از ربع قرن، با احياي كاپيتولاسيون و گرفتن حق توحش از مردم ايران، با مسلح كردن صدام به بمب‌هاي شيميايي، با حمايت از تروريست‌هاي ايراني، با تحريم اقتصادي و ديگر توطئه‌هاي شيطاني به ملت مظلوم ايران ظلم كرده و مي‌كند و اين حق مردم ايران است كه در برابر ستمگري‌هاي مدام و مستمر امريكا طبق دستور قرآن با آن مبارزه كنند و فرياد «مرگ بر امريكا» سردهند. امام بزرگوار ما اعلام كرد تا ظلم هست مبارزه هست و تا مبارزه هست ما هستيم» ملت مقاوم و پايدار ايران تا با ظلم و تجاوز امريكا روبه‌رو است از مبارزه با امريكا باز نمي‌ماند و با ظلم سازش نمي‌كند و شعار «مرگ بر امريكا» نمادي از مبارزه اسلامي و خستگي‌ناپذير ملت انقلابي ايران با شيطان بزرگ است و مبارزه با شيطان تا قيامت پايدار و استوار است و پايان نمي‌يابد. اين راه ملت و راه خداست، راه عزت و شرافت اسلامي است. اما آن خودباختگاني كه هيچ‌گاه راه ملت را برنتافته و به آن باورمند نيستند، همواره دنبال آنند كه با برقراري روابط با زورمداران و جهانخواران تكيه‌گاهي براي خود بيابند و در سايه عنايات ذلت‌بار و خواركننده آنها بيارامند، امروز به خود مي‌بالند كه از ابرجنايت‌كاراني مانند اوباما لبخند تحقيرآميز مي‌گيرند و از ملك‌عبدالله جلاد، قاتل بيش از 600 تن از زايران مظلوم ايراني پيام برادرانه! دريافت مي‌كنند. اين عناصر ضعيف‌النفس و خودباخته اگر خوي و خصلت اسلامي و مردمي داشتند و با راه مردم آشنا بودند هيچ‌گاه به خود نمي‌باليدند كه ملك عبدالله قصاب از آنان به عنوان برادر ياد كرده است. اين شرم‌آور است كه قصاب آل سعود كه امروز در عراق و سوريه و لبنان آزاديخواهان و راست‌قامتان را همراه با زنان و كودكان بي‌گناه با پول نفت عربستان و سلاح‌هاي شيميايي و پرورش تروريست قتل‌عام مي‌كند و كشورهاي ياد شده را به حمام خون بدل كرده است از آنان به عنوان «برادر» ياد كند. آيا اين شيفتگان قدرت هيچ انديشيده‌اند كه چه ضعف‌ها، كاستي‌ها و لغزش‌هايي در آنان نهفته است كه قصاب آل سعود آنان را هم‌پياله و همراز خود يافته است؟!
اين عناصر كژانديش اگر كوچك‌ترين ويژگي انقلابي و مردمي داشتند و از راه و خط امام بيگانه نبودند رژيم آل سعود، اين زاييده پليد استعمار انگليس و هم‌پياله صهيونيست‌ها، آيا جرات مي‌كرد آنان را «برادران» خود بخواند؟!
اگر گفتگوي تلفني با «اوباما» ـ بنابر پندار برخي از عناصر ضعيف‌النفس ـ «عنايت خداوندي» و مايه بالندگي است، بايد بدانند كه پهلوي دوم از اين‌گونه افتخارها و عنايت‌ها فراوان برخوردار بود و امروز نيز پس‌مانده‌هاي آن بي‌وطن تاجدار معدوم از اين تازه به دوران رسيده‌ها از چنين «عنايت خداوندي» بيشتر برخوردارند!! كه البته اين «عنايت» از سوي خداوند دلار است كه براي شيفتگان قدرت و مقام، مايه بالندگي و سرافرازي است! نه خداوند حكيم دانا و توانا كه گرايش به ستمكاران و كرنش در برابر زورمداران و نوكري و سرسپردگي براي آنها را نهي و نكوهش كرده است: «ولاتركنوا الي‌الذين ظلموا فتمسكم‌النار» قرآن به آن قشري‌هاي ناداني كه بر اين گمانند كه با زورمداران مي‌توانند تعامل و تفاهم داشته باشند هشدار داده است: «ودوالو تدهن فيدهنون» آنها در صورتي به شما نرمش نشان مي‌دهند كه شما چاپلوسي پيشه كنيد. نيز قرآن از روي نيرنگ زورمداران چنين پرده برمي‌دارد «ودالذين كفروا لو تغفلون عن اسلحتكم و امتعتكم فميلون عليكم ميلة واحدة» ليكن شهوت جاه و مقام به جاه‌طلبان و بيگانه‌زدگان مجال نمي‌دهد كه درست انديشه كنند، پيام‌هاي هشداردهنده قرآن را بشنوند، خط امام و راه مردم را بشناسند و سر در راه امام و امت گذارند.
اين روزها زمزمه‌هاي مشكوك و مرموزي به گوش مي‌رسد كه از توطئه گسترده و خطرناك نشان دارد. برخي از نظريه‌پردازي‌ها و نوشته‌ها از روي توطئه شوم مثلث تسليم‌طلبان، رفاه‌طلبان و ليبراليست‌هاي وابسته به امريكا پرده برمي‌دارد و اين واقعيت را به درستي آشكار مي‌سازد كه نقشه‌ها و نيرنگ‌هايي بيش از گذشته در راه كمرنگ كردن و به زير سئوال بردن خط و راه امام در دست اقدام قرار گرفته است. به نظر مي‌رسد كه اين مثلت شوم سازشكار و تسليم‌طلب با يك سلسله جست‌و خيزها و جاروجنجال‌هاي تبليغاتي كه در زير پوشش تعامل با دنيا (بخوانيد با امريكا) به راه انداخته‌اند كه بوق‌هاي استعماري (بي‌بي‌سي، صداي امريكا و راديو رژيم صهيونيستي و ديگر رسانه‌هاي استعماري) نيز با همه توان آن را پوشش مي‌دهند، قلب تپنده انقلاب اسلامي و مركز مقاومت و پايداري ملت‌هاي انقلابي، يعني رهبر عظيم‌الشان و نستوه امت را نشانه رفته‌اند تا همانند امام ناگزير سازند كه جام زهر بنوشد و در راه بازگشت شيطان بزرگ به عرصه سياسي، اقتصادي و ديگر شئون اين كشور، العياذ بالله قرباني شود تا به گمان اين بزدلان، ارزاني، فراواني، كسب و كار و درآمد و رفاه و آسايش و ناز و نعمت ايران را به بهشت برين بدل سازد!!
دريغ از چشم باز و قلبي بيدار تا از سرنوشت انگل‌هاي خائني چون انورسادات و حسني مبارك و... پند و عبرت بگيرد و بررسي كند آيا آنها با تسليم و سازش در برابر شيطان بزرگ توانستند به چنين آرمان‌هاي رؤيايي دست يابند؟ آيا پس از پايان بخشيدن به دوران مقاومت نسبي جمال عبدالناصر كه اكنون درست نيم قرن از آن مي‌گذرد و بازگشت امريكا و ديگر جهانخواران به مصر، جز ذلت و خواري و سرشكستگي چيزي به ملت مصر رسيد؟ مردم بي‌پناه و ستمديده مصر امروز با فقر و گرسنگي و بيكاري توانفرسايي دست به گريبانند، بسياري از مردم به علت نداشتن سرپناه در مقبره‌ها و غرفه‌هاي گورستان مي‌گذرانند و بسياري كارتن‌خواب‌اند و كم نيستند دختران و پسران جوان مصري كه از شدت فقر و گرسنگي به خودفروشي كشيده مي‌شوند.
اسكتبار جهاني و شيطان بزرگ و عوامل درون‌مرزي و برون‌مرزي آنها بايد بدانند كه ايران اسلامي و انقلابي با كشور مصر تفاوت كلي دارد. ملت ايران افزون از الهام‌پذيري از مكتب تشيع و راه حسين‌بن علي (عليهما‌السلام) از رهبري حكيمانه و خردمندانه ولي فقيه‌اي فرزانه و بيدار و هوشيار برخوردارند كه هر دست فريبكار و خيانت‌باري را كه به حريم آرمان‌هاي ملت انقلابي و قهرمان‌پرور ايران دراز شود قطع مي‌كند.
عاشقان يقه‌چاك امريكا كه آرزوي «جمع كردن سياست خارجي از خيابان‌ها» را دارند بايد بدانند كه سياست اصولي و ريشه‌اي كشور در خيابان‌ها رقم مي‌خورد نه در مجامع بين‌المللي و محافل سياسي استعماري. تنگ‌نظران كوته‌فكري كه به خود مي‌بالند كه «... هواپيما سوار شده، غذاي خوب خورده‌اند» نمي‌توانند استقلال كشور و آرمان‌هاي ملت را پاس بدارند. اين فرومايگان از دنياي سياست جز شكم‌بارگي، رفاه‌طلبي و گردشگري چيزي در نيافته‌اند، آنها پس‌مانده‌هاي همان كساني هستند كه در 28 مرداد/32 با يك چلوكباب تسليم شدند و ايران را دو دستي براي بيش از يك ربع قرن به امريكا تحويل دادند. اين مردم پابرهنه و نادار اما شرافتمند و غيرتمند ايران بودند كه با سلاح ايمان به جنگ استبداد و استعمار رفتند و نظام پوسيده دوهزاروپانصدساله شاهنشاهي را به زباله‌دان تاريخ افكندند و امروز و فردا نيز اين مردم مستضعف و پابرهنه‌اند كه انقلاب، استقلال،‌‌ آزادي و آرمان‌هاي اسلامي امام و مقام معظم رهبري را با جان و جوان و همه هستي خويش پاس مي‌دارند و به آن رفاه‌طلبان بي‌دردي كه دلخوش‌اند كه در «هواپيما سوار شده، غذاي خوب خورده‌اند» پوزخند مي‌زنند و هيچ‌گاه به آنان رخصت نمي‌دهند كه امريكا را كه ملت ايران با خون عزيزان خود از ايران بيرون رانده‌اند از پنجره به درون بكشانند. آري ديپلماسي ايران در خيابان‌ها و در روز 13 آبان، 9 دي، 22 بهمن، روز قدس،‌ 15 خرداد و ديگر «ايام‌الله» با فريادهاي كاخ‌برانداز «مرگ بر امريكا ـ مرگ بر اسرائيل» رقم مي‌خورد، هرچند امريكا و امريكا‌زدگان را خوش نيايد، سلام خدا بر امام عزيز امت اسلامي كه انديشمندانه و حكيمانه هشدار داد.
آنهايي تا آخر خط با ما هستند كه درد فقر و محروميت و استضعاف را چشيده باشند، فقرا و متدينين بي‌بضاعت گردانندگان و برپادارندگان واقعي انقلاب‌ها هستند.(صحيفه امام ـ ج 21 ـ ص 86)

[ جمعه 19 مهر 1392برچسب:هاشمی,انقلاب,رفسنجانی,هاشمی رفسنجانی,آمریکا,ایران,شیطان بزرگ,

] [ 19:34 ] [ محمد رضا بنازاده ]

[ ]

قهر سياسي و اجتماعي اشكال دارد
 


‌حجت‌الاسلام سيدعلي خميني نوه امام در مراسم جشن ميلاد حضرت فاطمه زهرا(س) در كانون توحيد با اشاره به مسائل جاري كشور گفت: امروز خوب يا بد، در جامعه با مشكلاتي مواجه هستيم و نمي‌توان آنها را ناديده گرفت. من از 5-6 سال قبل گفته‌ام كه راه دفاع از نظام تشكر كوركورانه از همه چيز نيست و كساني كه فكر مي‌كنند اگر كسي از اوضاع انتقاد كند، از نظام دفاع نكرده است، معني دفاع را به‌درستي نمي‌دانند.

به گزارش ايسنا،وي ادامه داد: البته امام هم تاكيد داشتند كه نقد بايد منصفانه باشد و مخاطبان يك نقد هم به خوبي اين را مي‌فهمند كه يك نقد آيا منصفانه است يا مغرضانه؛ خيلي اوقات،چه كساني كه اصل نظام را نقد مي‌كنند و چه آنهايي كه دولت را نقد مي‌كنند، انصاف را رعايت نمي‌كنند. همانطور كه 4 سال پيش گفتم انصاف را در نقد دولت‌هاي پيشين ناديده نگيريم، امروز هم مي‌گويم‌اي كساني كه قرار است سر كار بياييد، دستاوردها و كارهاي دولت فعلي را هم منصفانه ببينيد، زيرا در غير اين صورت مردم بدبين خواهند شد.

علي خميني ادامه داد: من نمي‌گويم مشكلات و اشتباهات زياد نيست، اما نبايد طوري نقد كنيم كه انگار هيچ خدمتي انجام نشده است؛ نبايد گفت هرچه انجام شده خيانت بوده است، همانطور كه چنين حرفي در مورد دولت‌هاي قبلي هم زده شد.وي با بيان اينكه قهر و گوشه گيري و انفعال اساسا با هويت يك انقلابي و فرد معتقد به نظام سازگار نيست، اظهار داشت: كسي كه معتقد به نظام است نمي‌تواند قهر كند و لذا بايد حرف زد. كسي كه دغدغه دارد در اين شرايط نمي‌تواند حرف از تحريم انتخابات بزند. البته اين بدان معنا نيست كه همه به يك نفر راي دهند، اما قهر سياسي و اجتماعي اشكال دارد و بر طرف كننده مشكلي نيست.

گوشه‌گيري و قهر كردن مشكلات را حل نمي‌كند، بلكه مشكلات را بيشتر مي‌كند. وي با بيان اينكه ما در مجموع پيشرفت‌هايي داشته‌ايم و ناديده گرفتن آنها غيرمنصفانه است، افزود: ما مشكلات اقتصادي داريم كه اين مشكلات بيش از همه به چشم مي‌آيد، زيرا جزئي از زندگي روزمره ماست و مي‌بينيم كه مثلا كالايي كه ديروز 500 تومان بود، امروز 700 تومان شده و فردا 800 تومان مي‌شود. از لحاظ فرهنگي و سياسي هم مشكلاتي داريم و هيچ‌كس نمي‌تواند منكر آن شود، اما بايد انصاف داشت. زيرا خيلي از مشكلات ديروز حل شده و امرزو به حق ما تبديل شده است.
 

[ شنبه 14 ارديبهشت 1392برچسب:سید علی خمینی,ایران,نقد,فتنه,سیاست ,انقلاب,,

] [ 11:56 ] [ محمد رضا بنازاده ]

[ ]