سرای عشق....

با سلام ... ورود شمارا به وبلاگ سرای عشق.... خوش آمد میگویم ... برای مشاهده کامل مطالب از آرشیو مطالب وبلاگ استفاده کنید.


 سپاس خداوندي را که اول همه آثار هستی اوست و قبل از او اولی نبوده و آخر است.

ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ

ن، سوگند به قلم و آنچه (با آن) مي‌نگارند!


 


 



گفتم کدام راه نزديک تر است و کدامين راه مرا به مقصد مي‌رساند ؟

گفت: مگر بين دل و صاحب دل فاصله‌اي هست؟

و آنگاه فهميدم، تو هستی در تار و پود لحظه لحظه‌های زندگی‌ام

مهربان یار، نیکو انیس و ماه بی مثال من، جفا کردم و وفا دیدم!

دیده به روی تو بسته‌ام و درهاي عفو را به رویم باز کردي!

از صبرت همين بس که مرا تحمل و از رحمتت نيز همين بس که به بنده حقير ناسپاست روزي عنايت کردي!

از مغفرتت همين بس که به من اجازه عذرخواهي و بازگشت را مي‌دهي و از کرامتت همين بس که بي توقع نيازم را اجابت مي‌کني!

از سميع بودنت همين بس که هميشه و هميشه گوش دل براي تسکين دردهايم هستي و از ستار بودنت همين بس که آبرويم را هميشه حفظ کردي!

اشک انابه، التهاب نگاهم را ببین و سلام صمیمی مرا دوباره بپذیر و نامه ضیافتت را از من دریغ مدار!


 


 



با تو مي‌گويم ....

که با من از كرم و عدل خود رفتار کن اما اگر به استحقاق من نيم نگاهي بياندازي فنا شده‌ام و نالايق و شايستگي جز آتش خشمت ندارم.

چه شب‌هایی گذشت و پاهای خسته من راه صبح را نیافت

آخر هميشه دير آمده‌ام، دير رسيده‌ام اما تو مهربان من هرگز مرا براي اين دير رسيدن‌ها مواخذه نکردي.

مي‌خواهم بيايم، مي‌خواهم حضور داشته باشم، می‌خواهم تمام وقت و بی‌وقتی‌ها را دست به سر کنم و کوله بار عاشقی ببندم!

اينبار ميخواهم به موقع بيايم و خودم را زودتر از همه برسانم.

چه قدر انتظار کشيدم، پياده به دنبال زمان دويدم براي به مقصد رسيدن

با طلوع رجب کارت دعوت‌ها پخش شد

آري !

رجب، نهری در بهشت از شير سفیدتر و از عسل شیرین‌تر

دلم مي‌لرزد

چه ساده نامم از ميان "اين الرجبيون؟" پاک شد

ماه استغفار و پوزش طلبيدن از درگاهت را به اميد ورود به شعبان‌المعظم از دست دادم

ماه رحمتت هم آمد و از ريزش معرفت و بخششت جا ماندم

واي بر من که به سادگي از احياي نيمه شعبان گذشتم

کدامين خستگي‌ها مرا از فيض روزه داري برترين‌هاي روزهاي شعبان واداشت


 


 




پناه بر خدا از شرّ نفسم

دل دل مي‌کنم از ميان شلوغي‌هاي قلبم نداي دعوتت را به جان خريدار باشم

خدايا بگذار بيايم تا بر من منت گذاري

بگذار در نسيم سحرت نفس بکشم

دلم مي‌خواهد توفيق غبار روبي دل را از دست ندهم

‌مي‌خواهم نزديک شوم آنقدر نزديک که در تو گم شوم، حل شوم

طنين "شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِيَ أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ" به گوشم مي‌رسد



 


 


رمضان، سفري سرشار از برکت،

انگار بار گناهانم قدم را خم کرده و رويم را شرمسار

همه درها، راه‌ها باز است

سهم من از پایانش میوه‌های درختی است که در این فصل می‌کارم

فصل ميهماني تو، فصل رحمت، فصل امتحان، فصل زحمت، فرصت و خرماي افطار و سحر

معبودا مرا بپذير!

روزهای این ماه فرصتی برای نه گفتن به غیر توست و شبهایش فرصتی برای گفتگو و عشق بازی و عرض دلدادگی و ارادت به توست

مرا به باغ زيباي خودت راه بده و بگذار در لحظه لحظه‌هاي دعا قدم بزنم

در سحر که آغازين نقطه از رمضان و اولين لحظه و ثانيه از خودسازي و سجده بندگي است.

سحر کوتاه‌ترين نردبان طي راه فرش تا عرش است، پله‌هايي مملو از ذکر نماز و صلوات، لحظه ‌هاي ناب نزديکي به خدا و برترين ثانيه‌هاي استجابت دعا

ميخواهم براي گرفتن اين ماه تلاش کنم حتي اگر به آن هم دست نيابم حداقل بين ستارگان فرو مي‌روم.

"اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِمَا أَنْتَ فِيهِ مِنَ الشَّأْنِ وَ الْجَبَرُوتِ وَ أَسْأَلُكَ بِكُلِّ شَأْنٍ وَحْدَهُ وَ جَبَرُوتٍ وَحْدَهَا اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِمَا تُجِيبُنِي حِينَ أَسْأَلُكَ فَأَجِبْنِي يَا اللَّهُ"

"خدايا از تو درخواست مي‌‏كنم به حق‏ آنچه از جاه و جبروت كه در آنى و از تو مي‌خواهم به حق هر جاه به تنهايى و به حق هر جبروت به تنهايى،خدايا از تو درخواست مي‌‏كنم به حق آنچه اجابت مي‌كنى مرا به آن هنگامى كه از تو درخواست مي‌كنم پس مرا اجابت كن اى خدا."


 


 


سحر نبض عبادت در پيکره رمضان است

سکوت خلوت سحرهاي رمضان را دوست دارم، زمزمه مناجات سحر از کوچه‌هاي شهر به گوشم مي‌رسد

عاشقان دلتنگت در گوشه گوشه اين کره خاکي خلوت گزيده و با تو به درد و دل نشسته‌اند

تو صاحب خانه‌اي

ميزباني و ميهمان نواز

آغوش باز کن برايم تا در گدايي‌هاي سحر دلم را سبک‌بال کنم

مي‌خواهم از تو درخواست کنم به من توان روزه داري بدهي، توان کنار گذاشتن کينه، احترام به سالخوردگان، ‌ترحم به کودکان، حفظ چشم و زبان و گوشم از حرام، ‌توفيق سجده‌هاي طولاني، نماز، روزه، صلوات و تلاوت آيه‌هاي قرآنت...

بگذار بدانم، بفهمم، درک کنم از ازل تا ابد تو بودی و من به سوی تو خواهم آمد.

مرا به عنوان مسافر رمضان بپذیر!


 


 




"اَللّـهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضانَ الَّذي اَنْزَلْتَ فيهِ الْقُرْآنَ، وَافْتَرَضْتَ على عِبادِكَ فيهِ الصِّيامَ، صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَارْزُقْني حَجَّ بَيْتِكَ الْحَرامِ في عامي هذا وَفي كُلِّ عام، وَاغْفِرْ لي تِلْكَ الذُّنُوبَ الْعِظامَ، فَاِنَّهُ لا يَغْفِرُها غَيْرُكَ يا رَحْمنُ يا عَلاّمُ. "

"خدايا اى پروردگار ماه رمضان كه در آن قرآن را فرستادى و بر بندگان روزه را در اين ماه واجب كردى درود فرست بر محمد و آل محمد و روزيم گردان حج خانه محترم خود كعبه را در اين سال و در هر سال و بيامرز برايم اين گناهان بزرگ را كه براستى نيامرزد آن‌ها را جز تو اى بخشاينده و اى بسيار دانا."

خدايا،

بگذار خودم را تهی کنم از غیر تو

گنجشک بی آب و دانه‌ای که پناهی ندارد

بگذار از چشمه کرامت زاده شده در نيمه رمضان بنوشم

در نیمه راه برکت خیز رمضان، دروازه‌هاي آسمان گشوده مي‌شود و رایحه شکوفه‌های یاس کوچه‌های مدینه را معطر مي‌کند

چه قدر به انتظار نشسته‌ام و به کرامت و مهرباني‌اش محتاجم

همان ماهي که رمضان تو را به دو نيم تقسيم مي‌کند و در خانه‌اش جز کرامت چيز ديگري مقيم نيست

اسوه حسن و کرامت،‌ زينت عرش الهي، اسوه پايداري و صلابت

چه قدر به دستگيري‌اش محتاجم

کريم اهل بيت(ع)، امام حسن مجتبي(ع)، کسي که جز ديگري لايق لفظ کرامت نيست

آرام بخش دل دردمند من، پناه مستمندان، دستگير محتاجان و پناه بي‌پناهان و نقطه اميد درماندگان

مي‌خواهم بر سر سفره کرامتش در اين ماه بنشينم



 


 


من تشنه‌ام

از عرش صداي "ربّنا" مي‌آيد

چشم‌هايم را که مي‌بندم، بوي خوش نان داغ سفره افطار را مي‌فهمم

عطر آش نذري همسايه و صداي ربّناي استاد، تمناي دلم را آشکارتر ساخته است تا من عاشقانه‌تر به ختم شميم عاشقي‌ام بپردازم.


 


 



واي که چه قدر تشنه و بي قرار زمزمه ربّنا در لحظه‌هاي ملکوتي غروب روزهاي ميهماني‌ات هستم

"رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً ۚ إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ"

بارالها دل‌هاي ما را به باطل ميل مده پس از آنکه به حق هدایت فرمودی و به ما از لطف خویش اجر کامل عطا فرما که همانا تویی بخشنده بی عوض و منت.

زیباترین عشق مرا بپذیر

به دست‌های خالی من لیاقت زمزه "اللّهُمَّ لَكَ صُمنا و عَلى رِزقِكَ أفطَرنا، فَتَقَبَّل مِنّا إنَّكَ أنتَ السَّمیعُ العَلیمُ" عنایت کن.

مگذار غفلت و حسرت سهم آدم شود

کینه و بغض و خشم و غرور و دروغ و حسد و طمع را از من دور کن تا با دلی صاف و پاک لایق روزی خوردن از سفره پر برکتت شوم.

شرمم ده از خودم و از خودت ....

مرا از سواری ربا و ریا به زمینم افکن

دلم را از شهوت و عشق دنیا خالی کن

دستهای آلوده‌ام را پاک کن تا پاک و مطهر به سفره‌ات دست درازی کنم

در عجبم از این ضیافت عظمی و محفل زیبا و بی همتا

بانگ رحمت را می‌شنوم

دعا می‌کنم و می‌خواهم که مرا از کاروان نیایش گران و نمازگزاران و سخاصفتان جدا نکنی و در پایان آه حسرت بر دل گره خورده‌ام به عشق بی‌کرانت قرار ندهی.

نیایش، نماز، قنوت، رکوع، سجود، افطار و سحرم بهانه‌ای است برای گوشه نگاهت.

دریغ مدار که نیازمندم ....
 

[ پنج شنبه 27 تير 1392برچسب:رمضان,خدا,عبادت,قرآن,معبود,بنده,عاشقی,,

] [ 16:29 ] [ محمد رضا بنازاده ]

[ ]